گرویدن به باب
منابع اولیه موجود، در مورد سالهای بعدی زندگی طاهره متناقض هستند. بیشتر منابع چنین مینویسند که طاهره زمانی که احتمالا از طریق ملا علی بسطامی اخبار دعوت سیدعلی محمد باب را شنید، دوباره در در کربلا حاضر بود.[۵۵] اما طاهره در نامهاش به پسر داییاش ملا جواد ولیانی تأکید کردهاست که او زمانی که در قزوین بوده، در مورد ظهور باب شنیدهاست. به گفته دنیس مکایون طاهره احتمالاً اندکی پس از این و همزمان با آمدن ملا علی بسطامی به کربلا برگشتهاست.[۵۶]به گفته ادوارد براون، طاهره در زمانی که در کربلا مشغول تدریس بود، عریضهای به شیعه کامل یا همان رکن چهارم ناشناس نوشت و آن را به ملاحسین بشرویه که از شاگردان برجستهٔ سیدکاظم رشتی بود، سپرد. وی همچنین از ملاحسین خواست تا هرگاه به «رکن چهارم» دست یافت، بدون تامل این عریضه را تقدیم او کند. شش ماه بعد از درگذشت سیدکاظم رشتی، ملاحسین بشرویه به شیراز رسید و سیدعلیمحمد شیرازی را شایستهٔ احراز مقام «شیعهٔ کامل» دید و نه تنها خود به جرگهٔ مریدان او درآمد، بلکه با ارائه نامهٔ از پیش نوشته شدهٔ قرهالعین، او را نیز در زمرهٔ حروف حی یا هجده نفر اولی که سیدعلی محمد را «باب» ارتباط با امام غایب میشناختند، محسوب کرد.[۵۷][۵۸][۵۹] او همچنین نخستین زنی بود که به آئین جدید گروید.[۶۰] بهائیان ادعا میکنند که او از طریق رؤیای صادقه به سید علیمحمد باب ایمان آورده و بابی شدهاست.[۶۱] به هرحال، طاهره هیچگاه تا پایان عمر، علیمحمد باب را از نزدیک ندید.[۶۲]
در مقابل دیدگاه اکثریت در مورد گرویدن طاهره به آئین باب، دیدگاه اقلیتی وجود دارد که ضمن تائید گرایش قرةالعین به شیخیه ، بابی بودن او را مردود میدانند. جمعی از اعضای خانواده و بازماندگان وی و همچنین چندتن از شخصیتهای دینی بر این نظرند که مورخان مستقل آن دوره به واسطه جّو مذهبی و سیاسی حاکم بر محیط، سکوت اختیار کردند و مورخان نزدیک به حکومت قاجاریه، دیدگاههای رسمی حکومت را به عنوان واقعیت منعکس کردند.[۶۳] زینب، تنها دختر طاهره که در تمام سفرها وی را همراهی کرد و در دوران حبس او در تهران تا زمان اعدام با وی در ارتباط بود، بر درگذشت مادرش به مذهب شیعه تاکید کردهاست. همچنین شیخ ابراهیم، پسر بزرگ وی نیز او را مسلمان دانسته و به عبادات اسلامی او در زندان خانگی پیش از اعدام استناد نمودهاست.[۶۴]
No comments:
Post a Comment