مجموعهای از الواح جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده
طرازات
|
||||||||
1 | ||||||||
2 | ||||||||
3 |
سبحان اللّه با اينکه آيات عالم را احاطه نموده
و حجّت و برهان بمثابه نور از هر شطری ظاهر و مشرق عباد جاهل غافل بل
معرض مشاهده ميشوند ای کاش باعراض کفايت مينمودند بل در کلّ حين در قطع سدره
مبارکه مشورت نموده و مينمايند از اوّل امر مظاهر نفس بظلم و اعتساف بر اطفاء
نور الهی جهد نمودند ولکن اللّه منعهم و اظهر النّور بسلطانه و حفظه
بقدرته اِلی ان اشرقت الارض و السّماء بضيائه و اشراقه له الحمد فی کلّ
الاحوال
|
|||||||
4 |
سبحانک يا اله العالم و مقصود الامم و الظّاهر بالاسم الاعظم
الّذی به اظهرت لئالئ الحکمة و البيان من اصداف عمّان علمک و زيّنت سموات
الاديان بانوار ظهور
١٧
شمس طلعتک
|
|||||||
5 | ||||||||
6 |
ای ربّ تراهم
متمسّکين بحبل فضلک و متشبّثين باذيال ردآء کرمک قدّر لهم ما يقرّبهم اليک و
يمنعهم عن دونک اسئلک يا مالک الوجود و المهيمن علی الغيب و الشّهود ان
تجعل من قام علی خدمة امرک بحراً موّاجاً بارادتک و مشتعلا بنار سدرتک و
مشرقا من افق سماء مشيّتک انّک انت المقتدر الّذی لايعجزک اقتدار العالم و
لا قوّة الامم لا اله الّا انت الفرد الواحد المهيمن القيّوم
|
|||||||
7 | ||||||||
8 |
طراز اوّل و تجلّی اوّل که از افق سمآء امّ الکتاب اشراق نموده در معرفت
انسان است بنفس خود و به آنچه سبب علوّ و دنوّ و عزّت و ثروت و
فقر است بعد از تحقق وجود و بلوغ ثروت لازم و اين ثروت اگر از صنعت
و اقتراف حاصل شود نزد اهل خرد ممدوح و مقبول است مخصوص عبادی که بر تربيت
عالم و تهذيب نفوس امم قيام نموده اند ايشانند ساقيان کوثر دانائی و هاديان
سبيل حقيقی نفوس عالم را بصراط مستقيم راه نمايند و به آنچه علّت ارتفاع و ارتقاء وجود است
١٨
آگاه سازند راه راست راهی است که انسان را بمشرق بينائی و مطلع دانائی
کشاند و به آنچه سبب عزّت و شرف و بزرگی است رساند
|
|||||||
9 |
رجا آنکه از عنايت
حکيم دانا رمد ابصار رفع شود و بر بينائيش بيفزايد تا بيابند آنچه را که
از برای آن بوجود آمدهاند امروز آنچه از کوری بکاهد و بر بينائی بيفزايد
آن سزاوار التفاتست اين بينائی سفير و هادی دانائی است نزد صاحبان حکمت دانائی
خرد از بينائی بصر است اهل بها بايد درجميع احوال به آنچه سزاوار است عمل نمايند و آگاه سازند .
|
|||||||
10 | ||||||||
11 | ||||||||
12 | ||||||||
13 |
طراز سوّم فی الخلق انّه احسن طراز ٍللخلق من لدی الحقّ زيّن اللّه به هياکل
اوليائه لعمری نوره يفوق نور الشّمس و اشراقها هر نفسی به آن فائز شد
او از جواهر خلق محسوبست عزّت و رفعت عالم به آن منوط و معلّق خلق نيک سبب هدايت
١٩
خلق است بصراط مستقيم و نبأ عظيم نيکوست حال نفسی که بصفات و
اخلاق ملأ اعلی مزيّن است
|
|||||||
14 | ||||||||
15 | ||||||||
16 | ||||||||
17 | ||||||||
18 | ||||||||
19 |
انّا نذکر لک الامانة و مقامها عنداللّه ربّک و ربّ
العرش العظيم انّا قصدنا يوماً من الايّام جزيرتنا الخضراء فلمّا وردنا رأينا
انهارها جارية و اشجارها ملتفّة و کانت الشّمس تلعب فی خلال الاشجار توجّهنا الی
اليمين رأينا ما لا يتحرّک القلم
٢٠
علی ذکره و ذکر ما شاهدت عين مولی الوری فی ذاک المقام الالطف الاشرف
المبارک الاعلی ثمّ اقبلنا الی اليسار شاهدنا طلعة من طلعات الفردوس الاعلی
قائمة علی عمود من النّور ونادت بأعلی النّدآء يا ملأ الارض و السّماء انظروا
جمالی و نوری و ظهوری و اشراقی تاللّه الحقّ انا الامانة و ظهورها
و حسنها و اجر لمن تمسّک بها و عرف شأنها و مقامها و تشبّث بذيلها انا
الزّينة الکبری لاهل البهاء و طراز العزّ لمن فی ملکوت الانشاء و انا السّبب
الاعظم لثروة العالم و افق الاطمينان لأهل الامکان کذلک انزلنا لک ما يقرّب
العباد اِلی مالک الايجاد
|
|||||||
20 | ||||||||
21 | ||||||||
22 | ||||||||
23 |
اين ايّام راستی و صدق تحت مخالب کذب مبتلی و
عدل بسياط ظلم معذّب
٢١
دخان فساد جهان را اخذ نموده بشأنيکه لا يری من الجهات الّا الصّفوف و لا يسمع
من الارجاء الّا صليل السّيوف از حق ميطلبيم مظاهر قدرت خود را تأييد فرمايد
بر آنچه سبب اصلاح عالم و راحت امم است ٠
|
|||||||
24 | ||||||||
25 |
امروز اسرار ارض امام ابصار موجود
و مشهود و اوراق اخبار طيّار روزنامه فی الحقيقه مرأت جهان است اعمال و افعال
احزاب مختلفه را مينمايد هم مينمايد و هم ميشنواند مرأتی است که صاحب سمع
و بصر و لسانست ظهوريست عجيب و امريست بزرگ ولکن نگارنده را سزاوار آنکه از
غرض نفس و هوی مقدّس باشد و بطراز عدل و انصاف مزيّن و در امور بقدر
مقدور تفحّص نمايد تا بر حقيقت آن آگاه شود و بنگارد
|
|||||||
26 | ||||||||
27 |
در صحيفه اخبار نوشتهاند اين عبد از ارض
طا فرار نموده بعراق عرب رفته سبحان اللّه اين مظلوم در آنی خود را پنهان
ننموده لازال امام وجوه قائم و موجود انّا ما فررنا و لم نهرب
٢٢
بل يهرب منّا عباد جاهلون خرجنا من الوطن و معنا فرسان من جانب الدّولة
العليّة الايرانيّة و دولة الرّوس الی ان وردنا العراق بالعزّة و الاقتدار للّه
الحمد امر اين مظلوم بمثابه آسمان مرتفع و مانند آفتاب مشرق و لائح
ستر را در اين مقام راهی نه و خوف و صمت را مقامی نه
|
|||||||
28 | ||||||||
29 | ||||||||
30 | ||||||||
31 | ||||||||
32 |
ای
اهل بيان مانع و حاجب نفوسی بودند بمثابه هادی دولت آبادی با عمامه و عصا ناس
بيچاره را باوهاماتی مبتلی نمودند که الی حين
٢٣
منتظرند نفس موهوم از مقام موهومی ظاهر شود فاعتبروا يا اولی الالباب
|
|||||||
33 | ||||||||
34 |
يا هادی در سبيل الهی صاحب يک وجه باش نزد مشرکين مشرکی و نزد
موحّدين موحّد در نفوسی که در آن ارض جان و مال را انفاق نمودند تفکّر نما
شايد پند گيری و متنبّه شوی انّ الّذی يحفظ جسده و روحه و ما عنده خيراً
ام الّذی انفق کلّها فی سبيل اللّه انصف و لا تکن من الظّالمين بعدل تمسّک
نما و بانصاف تشبّث شايد دين را دام ننمائی و از برای دينار چشم از حق
نپوشی ظلم تو و امثال تو بمقامی رسيده که قلم اعلی به اين اذکار مشغول
خف عن اللّه انّ المبشّر قال انّه ينطق فی کلّ شأن انّنی انا اللّه لا اله
الّا انا المهيمن القيّوم
|
|||||||
35 | ||||||||
36 |
يا هادی تو با ما نبودی و آگاه نيستی بگمان عمل منما از همه گذشته
حال در آثار ببصر خود رجوع کن و در آنچه ظاهر شده تفکّر نما رحم کن
بر خود و بر عباد بمثابه حزب قبل سبب ضلالت مشو سبيل واضح دليل لائح ظلم
را بعدل و اعتساف را بانصاف بدل نما اميد هست
٢٤
نفحات وحی ترا مُؤيّد فرمايد و سمع فؤادت باصغاء کلمه مبارکه قل اللّه ثمّ
ذرهم فی خوضهم يلعبون فائز شود رفتی و ديدی حال بانصاف تکلّم نما بر خود و
ناس مشتبه منما هم جاهلی و هم بی خبری بشنو ندای مظلوم را و قصد بحر
علم الهی نما شايد بطراز آگاهی مزيّن شوی و از ما سوی اللّه بگذری ندای
ناصح مشفق را که من غير ستر و حجاب امام وجوه ملوک و مملوک مرتفع است
اصغاء کن و احزاب عالم طرّاً را بمالک قدم
دعوت نما اينست آن کلمه که از افق آن نيّر فضل مشرق و لائح است
|
|||||||
37 |
يا هادی اين مظلوم منقطعاً عن العالم در اطفاء نار ضغينه و بغضاء که در قلوب
احزاب مشتعل است سعی و جهد بليغ مبذول داشته بايد هر صاحب عدل و انصافی حقّ
جلّ جلاله را شکر نمايد و بر خدمت اين امر اعظم قيام کند که شايد
بجای نار نور ظاهر شود و مقام بغضا محبّت لعمر اللّه اينست مقصود اين مظلوم
و در اظهار اين امر اعظم و اثبات آن حمل بلايا و بأسآء و ضرّآء نمودهايم
تو خود گواهی بر آنچه ذکر شد اگر بانصاف تکلّم کنی انّ اللّه يقول الحقّ
و يهدی السّبيل و هو المقتدر العزيز الجميل
|
|||||||
38 |
Saturday
طرازات
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment