(بیانی از حضرت بهاءالله )
...رگ جهان در دست پزشک دانا است ، درد را می بيند
و به دانائی درمان مي کند . هر روز را رازی است و هر سر را آوازی . درد امروز را
درمانی و فردا را درمان ديگر . امروز را نگران باشيد و سخن از امروز رانيد . ديده
مي شود گيتی را دردهای بي کران فرا گرفته و او را بر بستر ناکامی انداخته . مردماني
که از باده خود بينی سر مست شده اند پزشک دانا را از او باز داشته اند . اينست که
خود و همه مردمان را گرفتار نموده اند . نه درد مي دانند نه درمان مي شناسند . راست
را کژ انگاشته اند و دوست را دشمن شمرده اند . بشنويد آواز اين زندانی را . بايستيد
و بگوئيد ، شايد آنان که در خوابند بيدار شوند
.. .
حضرت بهاءالله : درياى دانش صص3و4
1- مشخصه های پزشک دانا چیست ؟
2- دنیای امروز را چه دردهای بی کرانی احاطه کرده است ؟
3- به نظر شما چه کسی و چگونه باید این دردها را درمان کند ؟
4- چرا پزشک دانا را از او بازداشته اند ؟ چگونه ؟ این موضوع چه نتایجی داشته است ؟
حضرت بهاءالله : درياى دانش صص3و4
1- مشخصه های پزشک دانا چیست ؟
2- دنیای امروز را چه دردهای بی کرانی احاطه کرده است ؟
3- به نظر شما چه کسی و چگونه باید این دردها را درمان کند ؟
4- چرا پزشک دانا را از او بازداشته اند ؟ چگونه ؟ این موضوع چه نتایجی داشته است ؟
No comments:
Post a Comment