حضور در بغداد
به گفته افسانه نجمآبادی او به تدریج رهبر شیخیه اقلیت شد که سرانجام به جنبش سید علیمحمد باب پیوستند.[۶۵] لاوسون نیز بر رهبری او بر شیخیه در عتبات تاکید کرده است.[۶۶] اکثریت شیخیه پیرو محمدکریمخان کرمانی شدند و از پیروی سید علیمحمد باب خودداری کردند. [۶۷] در کربلا طاهره بهعنوان نماینده رسمی بابیان درآمد و خود باب در بیش از یک نامه این نقش طاهره را تایید کرد. بهگفته دنیس مکایون عملکرد طاهره در این نقش باعث برانگیختن سوظنها و دشمنیهایی علیه بابیان شد. همچنین در دوران فعالیت طاهره در کربلا انشقاق و جدایی بین پیروان باب در کربلا پیش آمد. از مهمترین آنها انشقاقی بود که بین طاهره و طرفدارانش از یک طرف و ملااحمد معلم حصاری و پیروانش از سوی دیگر بهوجود آمد. ملااحمد دلیل مخالفتش را با طاهره، بدعتهای نادرستی عنوان میکرد که بهگفته او توسط طاهره در تعالیم باب بوجود آمدهاست.[۶۸]طاهره در منزل رشتی برای سه گروه، جلسات درس جداگانه تشکیل میداد. جلساتی که بر روی هر علاقمندی باز بود. کلاسهای که مخصوص مردان بابی بود و همچنین کلاسی که مخصوص زنان بابی بود. علاوه بر اینها، طاهره جلساتی داشت که به خواص او تعلق داشت و در آنها تعالیم خاص شیخیه و بابیه را مطرح میکرد.[۶۹] او در کربلا محبوبیت زیادی در میان شاگردان خود بهدست آورد.[۷۰]
در سال ۱۸۴۶ طاهره برای مدت ۶ ماه به کاظمین رفت و در آنجا به تدریس پرداخت. موژان مومن گزارش میکند که او در این شهر به فتوای خود که بر اثر اجازه علیمحمد باب بود، گاهی در گرما روبنده از صورت بر میگرفتهاست.[۷۱] در سایر مواقع تدریس او به مردان از پس پرده انجام میشد.[۷۲]
با بازگشت طاهره به کربلا، شایعه بابی شدن وی نیز به گوش روحانیون شیعه رسید. علمای کربلا خواهان اخراج طاهره از شهر بودند. او در ماه محرم خشم علما را با پوشیدن تعمدی لباسهای شاد و ظاهر شدن بینقاب به بهانه جشن تولد باب بر انگیخت.[۷۳] بنابراین گروهی به تحریک روحانیون کربلا به محل سکونت وی حمله کردند. حکومت عثمانی ناچار به مداخله شد و ابتدا وی را در کربلا در حبس خانگی نگه داشت. سپس وی را به بغداد اعزام نمود[۷۴] طاهره سرانجام در اوایل سال ۱۸۴۷ میلادی در خانه شهابالدین آلوسی، مفتی اهل سنت بغداد در حبس خانگی قرار گرفت.[۷۵]
No comments:
Post a Comment