دستگیری و کشته شدن
ماجرای بدشت همچنین باعث شد که بابیها با ماموران حکومتی درگیر شوند.[۱۲۳] طاهره برای مدت نزدیک به یک سال روستا به روستا زندگی مخفیانهای داشت.[۱۲۴] وی زمانی که از نور قصد رفتن به قلعه طبرسی و پیوستن به سایر بابیها را داشت، با اتهام قدیمی صدور دستور کشتن عمویش دستگیر و به تهران اعزام شد.[۱۲۵]برای مدت حدود سهسال، طاهره در بالاخانه محمد خان کلانتر، رئیس پلیس تهران[۱۲۶] در حبس خانگی بود. بر شهرت او افزوده میشد و زنان برجسته تهران نیز به دیدن او میرفتند.[۱۲۷] فرزانه میلانی استاد ادبیات فارسی و مطالعات زنان در دانشگاه ویرجینیا[۱۲۸] گفتهاست: «طاهره در آخرین سالهای عمر، دیگر نظریات مغایر با عقیدهٔ خویش را برنمیتافت. آرزوی او برای برقراری دیالوگ، برای درافتادن با اعتقادات مستقر زمان از راه گفتگو و تبادل نظر غیر قابل تحقق مینمود.»[۱۲۹]
در طول این سالها، باب اعدام شده بود و عدهای از هواداران او به قصد انتقام، به ناصرالدین شاه در نیاوران و در روز ۲۸ شوال ۱۲۶۸ هجری قمری تیراندازی کردند.[۱۳۰] این ترور نافرجام ماند. شاه نیز در عوض دستور کشتار بابیها را صادر کرد.[۱۳۱] گفته میشود که سالها بعد از جدایی طاهره از همسرش و پیش از اعدام وی در تهران،[۱۳۲] ناصرالدینشاه خواستگاری نافرجامی از او کردهاست.[۱۳۳] طاهره در پاسخ به این خواستگاری بیت زیر را برای شاه فرستادهاست.[۱۳۴][۱۳۵]
تو و ملک وجاه سکندری، من و رسم و راه قلندری | اگر آن نکوست تو در خوری، اگر این بد است مرا سزا |
سرانجام در سال ۱۸۵۲ میلادی[۱۳۷] با حکم دو مجتهد ارشد، طاهره نیز محکوم به اعدام شد. هر چند رهبران مرد بابی در ملا عام کشته شدند، طاهره را در خفا به باغ ایلخانی بردند، خفه کردند[۱۳۸] و جسدش را در چاه انداختند.[۱۳۹] به نوشته افسانه نجمآبادی، در سیستم قضایی ناصرالدین شاه، طاهره ابتدا به حبس ابد و سپس در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم شد. طاهره همچنین اولین زنی در ایران بودهاست که به اتهام مفسد فیالارض اعدام شد.[
No comments:
Post a Comment