جامعۀ جهانی بهائی
حضرت بهاءالله به مسئلۀ تعصب توجه مخصوصی داشتند. در قلب پیام ایشان،
دعوت به توافق دوطرفه و دوستی و معاشرت بین ملت ها، فرهنگ ها و مردم وجود
دارد. به این معنی که آن حضرت، تنها به نژاد بشر تکیه و توجه دارند. برتری
گروه خاصی از مردم بر سایرین، ادعایی بی پایه و اساس است. انواع تعصب، اعم
از نژادی، قومی، ملی، دینی و یا طبقاتی، میراثی است زهرآلود که اگر بشر،
خواهان رسیدن به جامعه ای جهانی، همراه با صلح است، باید بر آن غلبه نماید.
حضرت بهاءالله به ویژه به پیروان خود توصیه می فرمایند که فعالانه برای
خلاصی از هرگونه تعصب که منجر به نزاع و جدال می شود، تلاش کنند. آن حضرت
در مهمترین اثر اخلاقی خود، کلمات مکنونه، نوع بشر را به تفکر دربارۀ این
موضوع تشویق می فرمایند:
«يَا اَبنآء َ الأنسان
هَل عَرفتُم لِمَ خلقناکُمْ مِنْ تُرابٍ واحدٍ؟ لِئَلّا يَفْتََخِرَ اَحَدٌ عَلی اَحَدٍ وَ تَفَکِّرُوا فی کُلِّ حينٍ فی خَلْقِ أَنْفُسِکُمْ إِذاً يَنْبَغی کَما خَلَقْناکُم مِنْ شَیءٍ واحِدٍ أَنْ تَکُونُوا کَنَفْسٍ واحِدَةٍ بِحَيْثُ تَمْشُونَ عَلی رِجْلٍ واحِدَةٍ وَ تَأ کُلُونَ مِنْ فَمٍ واحِدٍ وَ تَسْکُنُونَ فی اَرْضٍ واحِدَةٍ حَتّی تَظْهَرَ مِنْ کَيْنُوناتِکُمْ وَ أَعْمالِکُمْ وَ أَفْعالِکُمْ آ ياتُ التّوُحيد وَ جَواهِرُ التَّجريد هذا نُصْحی عَلَيْکُمْ يا مَلَأَ الأَنوارِ فَانْتَصِحُوُا مِنْهُ لِتَجِدُوُا ثَمَراتِ القُدْسِ مِنْ شَجَرِ عِزٍّ مَنيعٍ .»[۱]
مضمون به فارسی: ای پسران انسان، آیا دانستید چرا شما را از خاک واحدی آفریدیم؟ تا کسی بر دیگری افتخار نکند و در هر حینی در آفرینش خودتان تفکر کنید، در این صورت شایسته است همانطور که شما را از چیزی واحد آفریدیم، شما نیز همچون نفسی واحد باشید به طوری که بر پای واحد راه روید و از دهان واحد بخورید و در زمینی واحد ساکن گردید تا این که از سرشت و ذات شما و اعمال شما و افعالتان نشانه ها و آیات توحید و جواهر تجرید آشکار شود. این است نصیحت من بر شما ای گروه انوار. پس پند گیرید از آن تا میوه های پاک از درخت عزّ بلندمرتبه بیابید.
تفاوت و گوناگونی نژادهای بشر، وسیله ای است برای خلق دنیایی متحد، ولی نه یک شکل و یکسان. ما با سرکوب تفاوت ها به اتحاد نخواهيم رسيد، بلکه با افزایش آگاهی از این تفاوت ها و احترام به ارزش های ذاتی هر فرهنگ و در واقع ارزش های ذاتی هر انسان می توانیم به این اصل پی بریم. گوناگونی و تفاوت بذاته منشاء کشمکش و تعارض نیست، بلکه نگرش و طرز برخورد رشد نیافته و به عبارتی نابالغ ما در مقابل این موضوع و یا نابردباری و تصورات غلط ما دربارۀ دیگران است که به عدم اتحاد منجر می شود. حضرت عبدالبهاء در بیان ذیل این دیدگاه را تبیین فرموده اند:
«گر معترضی، اعتراض نمايد که طوائف و امم و شعوب و ملل عالم را آداب و رسوم و اذواق و طبايع و اخلاق مختلف و افکار و عقول و آراء متباين با وجود اين چگونه وحدت حقيقی جلوه نمايد واتحاد تام بين بشر حاصل گردد، گوييم اختلاف به دو قسم است: يک اختلاف سبب انعدام است و آن نظير اختلاف ملل متنازعه و شعوب متبارزه که يکديگر را محو نمايند و خانمان براندازند و راحت و آسايش سلب کنند وخونخواری و درندگی آغاز نمايند و اين مذموم است؛ اما اختلاف ديگر که عبارت از تنوع است آن عين کمال و سبب ظهور موهبت حضرت ذوالجلال.* ملاحظه نماييد گل های حدائق هر چند مختلف النّوع و متفاوت اللون و مختلف الصور و الاشکالند ولی چون از يک آب نوشند و از يک باد نشو و نما نمايند و از حرارت و ضياء يک شمس پرورش يابند آن تنوع و اختلاف سبب ازدياد جلوه و رونق يک ديگر گردد* چون جهت جامعه که نفوذ کلمة الله است، حاصل گردد اين اختلاف آداب و رسوم و عادات و افکار و آراء و طبايع سبب زينت عالم انسانی گردد* و هم چنين اين تنوع و اختلاف چون تفاوت و تنوع فطری خلقی اعضاء و اجزای انسان است که سبب ظهور جمال و کمال است* و چون اعضاء و اجزای متنوعه در تحت نفوذ سلطان روح است و روح در جميع اعضاء و اجزاء سريان دارد و در عروق و شريان حکمران است اين اختلاف و تنوع مؤيد ائتلاف و محبت است و اين کثرت اعظم، قوۀ وحدت* اگر حديقه ای را گل ها و رياحين و شکوفه و اثمار و اوراق و اغصان و اشجار از يک نوع و يک لون و يک ترکيب و يک ترتيب باشد به هيچ وجه لطافتی و حلاوتی ندارد* ولکن چون از الوان و اوراق و ازهار و اثمار گوناگون باشد هر يکی سبب تزيين و جلوۀ سائر الوان گردد و حديقۀ انيقه شود و در نهايت لطافت و طراوت و حلاوت جلوه نمايد* و هم چنين تفاوت و تنوع افکار و اشکال و آراء و طبايع و اخلاق عالم انسانی چون در ظلّ قوۀ واحده و نفوذ کلمۀ وحدانيت باشد در نهايت عظمت و جمال و علويت و کمال، ظاهر و آشکار شود*، اليوم، جز قوۀ کلمة اللّه که محيط بر حقايق اشياست، عقول و افکار و قلوب و ارواح عالم انسانی را در ظل شجرۀ واحده جمع نتواند.»[۲]
مراجع:
[۱] کلمات مکنونۀ عربی، شمارۀ ٣٢.
[۲] خطابات، حضرت عبدالبها، ص ٣٩-٤١، جولای ١٩١١، لندن.
ترک تعصبات
«يَا اَبنآء َ الأنسان
هَل عَرفتُم لِمَ خلقناکُمْ مِنْ تُرابٍ واحدٍ؟ لِئَلّا يَفْتََخِرَ اَحَدٌ عَلی اَحَدٍ وَ تَفَکِّرُوا فی کُلِّ حينٍ فی خَلْقِ أَنْفُسِکُمْ إِذاً يَنْبَغی کَما خَلَقْناکُم مِنْ شَیءٍ واحِدٍ أَنْ تَکُونُوا کَنَفْسٍ واحِدَةٍ بِحَيْثُ تَمْشُونَ عَلی رِجْلٍ واحِدَةٍ وَ تَأ کُلُونَ مِنْ فَمٍ واحِدٍ وَ تَسْکُنُونَ فی اَرْضٍ واحِدَةٍ حَتّی تَظْهَرَ مِنْ کَيْنُوناتِکُمْ وَ أَعْمالِکُمْ وَ أَفْعالِکُمْ آ ياتُ التّوُحيد وَ جَواهِرُ التَّجريد هذا نُصْحی عَلَيْکُمْ يا مَلَأَ الأَنوارِ فَانْتَصِحُوُا مِنْهُ لِتَجِدُوُا ثَمَراتِ القُدْسِ مِنْ شَجَرِ عِزٍّ مَنيعٍ .»[۱]
مضمون به فارسی: ای پسران انسان، آیا دانستید چرا شما را از خاک واحدی آفریدیم؟ تا کسی بر دیگری افتخار نکند و در هر حینی در آفرینش خودتان تفکر کنید، در این صورت شایسته است همانطور که شما را از چیزی واحد آفریدیم، شما نیز همچون نفسی واحد باشید به طوری که بر پای واحد راه روید و از دهان واحد بخورید و در زمینی واحد ساکن گردید تا این که از سرشت و ذات شما و اعمال شما و افعالتان نشانه ها و آیات توحید و جواهر تجرید آشکار شود. این است نصیحت من بر شما ای گروه انوار. پس پند گیرید از آن تا میوه های پاک از درخت عزّ بلندمرتبه بیابید.
تفاوت و گوناگونی نژادهای بشر، وسیله ای است برای خلق دنیایی متحد، ولی نه یک شکل و یکسان. ما با سرکوب تفاوت ها به اتحاد نخواهيم رسيد، بلکه با افزایش آگاهی از این تفاوت ها و احترام به ارزش های ذاتی هر فرهنگ و در واقع ارزش های ذاتی هر انسان می توانیم به این اصل پی بریم. گوناگونی و تفاوت بذاته منشاء کشمکش و تعارض نیست، بلکه نگرش و طرز برخورد رشد نیافته و به عبارتی نابالغ ما در مقابل این موضوع و یا نابردباری و تصورات غلط ما دربارۀ دیگران است که به عدم اتحاد منجر می شود. حضرت عبدالبهاء در بیان ذیل این دیدگاه را تبیین فرموده اند:
«گر معترضی، اعتراض نمايد که طوائف و امم و شعوب و ملل عالم را آداب و رسوم و اذواق و طبايع و اخلاق مختلف و افکار و عقول و آراء متباين با وجود اين چگونه وحدت حقيقی جلوه نمايد واتحاد تام بين بشر حاصل گردد، گوييم اختلاف به دو قسم است: يک اختلاف سبب انعدام است و آن نظير اختلاف ملل متنازعه و شعوب متبارزه که يکديگر را محو نمايند و خانمان براندازند و راحت و آسايش سلب کنند وخونخواری و درندگی آغاز نمايند و اين مذموم است؛ اما اختلاف ديگر که عبارت از تنوع است آن عين کمال و سبب ظهور موهبت حضرت ذوالجلال.* ملاحظه نماييد گل های حدائق هر چند مختلف النّوع و متفاوت اللون و مختلف الصور و الاشکالند ولی چون از يک آب نوشند و از يک باد نشو و نما نمايند و از حرارت و ضياء يک شمس پرورش يابند آن تنوع و اختلاف سبب ازدياد جلوه و رونق يک ديگر گردد* چون جهت جامعه که نفوذ کلمة الله است، حاصل گردد اين اختلاف آداب و رسوم و عادات و افکار و آراء و طبايع سبب زينت عالم انسانی گردد* و هم چنين اين تنوع و اختلاف چون تفاوت و تنوع فطری خلقی اعضاء و اجزای انسان است که سبب ظهور جمال و کمال است* و چون اعضاء و اجزای متنوعه در تحت نفوذ سلطان روح است و روح در جميع اعضاء و اجزاء سريان دارد و در عروق و شريان حکمران است اين اختلاف و تنوع مؤيد ائتلاف و محبت است و اين کثرت اعظم، قوۀ وحدت* اگر حديقه ای را گل ها و رياحين و شکوفه و اثمار و اوراق و اغصان و اشجار از يک نوع و يک لون و يک ترکيب و يک ترتيب باشد به هيچ وجه لطافتی و حلاوتی ندارد* ولکن چون از الوان و اوراق و ازهار و اثمار گوناگون باشد هر يکی سبب تزيين و جلوۀ سائر الوان گردد و حديقۀ انيقه شود و در نهايت لطافت و طراوت و حلاوت جلوه نمايد* و هم چنين تفاوت و تنوع افکار و اشکال و آراء و طبايع و اخلاق عالم انسانی چون در ظلّ قوۀ واحده و نفوذ کلمۀ وحدانيت باشد در نهايت عظمت و جمال و علويت و کمال، ظاهر و آشکار شود*، اليوم، جز قوۀ کلمة اللّه که محيط بر حقايق اشياست، عقول و افکار و قلوب و ارواح عالم انسانی را در ظل شجرۀ واحده جمع نتواند.»[۲]
مراجع:
[۱] کلمات مکنونۀ عربی، شمارۀ ٣٢.
[۲] خطابات، حضرت عبدالبها، ص ٣٩-٤١، جولای ١٩١١، لندن.
No comments:
Post a Comment