Sunday

امروز سال‌گرد تولد نسیم اشرفی است


امروز سال‌گرد تولد نسیم اشرفی است. یکی از صدها جوان معتقد به دیانت بهایی، که به خاطر همین اعتقادات شخصی‌اش، به همراه همسرش بازداشت شده و اکنون در زندان است. من، چون درد قضاوت شدن را چشیده‌ام، دوست ندارم قضاوت کنم، اما...
اما، با خودم فکر می‌کنم امثال نسیم، همسرش و دیگر جوانان ایرانی که در این روزهای تاریخی و بحرانی، علی‌رغم داشتن مناسب‌ترین شرایط جهت خروج از کشور، در وطن‌شان مانده‌اند و سختی‌ها را به جان خریده‌اند و درد و زندان را زندگی کرده‌اند، نه تنها قابل تقدیرند، بلکه اگر سر سوزن وجدانی باقی مانده باشد، قابل تکثیرند.
این روزها که انواع و اقسام دردهای اقتصادی، اجتماعی، روانی، امنیتی و... به جان ملت ایران افتاده است و واقعا یک جوان ایرانی مثل من، از وضعیت چند ساعت آینده‌اش خبر ندارد، پُر واضح است که ترک وطن، آسان‌ترین و ساده‌ترین راه ممکن است. اگر نبود، خروج هموطنان‌ام از ایران "سرعتی طبیعی" داشت و مثل امروز نبود که هر روز خبر رفتنِ تعدادی دیگر از دوستان‌مان را بشنویم.
این‌ها را نگفتم تا آن‌هایی که رفته‌اند و یا می‌خواهند بروند، دلسرد شوند. این‌ها را گفتم تا آن‌هایی که واقعا هدف‌شان کمک به هموطنان‌شان است، بدانند همین که هستند-حتی اگر سر سوزن هم کار خاصی انجام ندهند- بیشترین آرامش را به دوستان و اطرافیان و آنهایی که مانده‌اند، منتقل می‌کنند. همیشه، حس همدردی با "بودن" انسان‌ها و به آغوش کشیدن یک‌دیگر به وجود می‌آید، و نه در "نبودن" آدم‌ها و یا دور بودنِ آنها...
فردی که از ایران خارج می‌شود، حتی اگر تصمیم گرفته باشد که به وطن‌اش خدمت کند، چون وارد جامعه‌ی جدیدی خواهد شد، دیگر مثل سابق امکان اثرگذاری برروی هم‌وطنان‌اش را نخواهد داشت. ماجرایش، می‌شود ماجرای یک ربات یا آدم آهنی که قصد دارد از راه دور، دیگران را کنترل کند. آدم‌ها، تنها آنهایی را می‌پذیرند که حاضرند مثل خودشان و درکنار خودشان زندگی کنند. تنها آنهایی که حاضرند تجربه‌ای مشابه ایشان داشته باشند. این سیره، سیره‌ی پیامبران هم بوده است. آدم‌ها وقتی زندگی سخت و یا یکسان پیامبران را دیدند، تحت تاثیر صحبت‌هایشان قرار گرفتند. اگر پیامبری مرغ بریان می‌خورد و دعوت به ساده زیستی می‌کرد، جز تعدادی دیوانه، چه کسی به او ایمان می‌آورد؟! همینطور است داستان فردی که می‌گوید هدفم آبادی ایران است و وطن را ترک می‌کند. ما هر کدام، پیامبری هستیم که دیگرانی منتظرمانند که به هم‌دردی‌هایمان ایمان آورند و درستی‌ها را در کنارمان زندگی کنند. خودمان را گول نزنیم. اگر می‌خواهیم برویم، اگر چه حتما میهن‌مان برای‌مان بسیار بسیار ارزشمند بوده و خواهد بود، اما به حرمت استقامت آنهایی که - با تحمل همین مقدار مشکلاتی که باعث رفتن ما شده است- مانده‌اند، یاد بگیریم که نگوئیم " با هدف آبادی و آزادی" وطن رفته‌ایم.
این چند خط را نوشتم تا بگویم، به نسیم اشرفی و همسرش و دیگر ایرانیانی که تحت شدیدترین فشارهای ممکن، وطن را ترک نکردند و زندگی‌شان را به پای نسل آینده‌ای ریختند که تنها با فداکاری این افراد می‌توانند مفهوم "آزادی" را بچشند، افتخار و اندیشه‌ی پاکشان را تکثیر می‌کنم.

نسیم عزیز سال‌روز تولدت گرامی باد

No comments:

Post a Comment