Sunday

سفر به ادرنه

سفر به ادرنه

سفر زمستانی از استانبول به ادرنه فقط ١٢ روز طول کشید، ولی این سفر در زمستانی سرد انجام شد که سرمایش در بیش از ٤٠ سال بی سابقه بود. عناصر طبیعت نیز علیه حضرت بهاءالله، خانواده و همراهانشان دست به دست هم داده بودند.
حضرت بهاءالله دربارۀ این سفر بیانی به این مضمون فرمودند: «ما را به ذلتّی از آن اخراج نمودند که هرگز هیچ ذلتی بر روی زمین با آن مقایسه نخواهد شد... و خانواده و همراهانم لباسی نداشتند که آنها را از این سرمای شدید حفظ کند.» و نیز «کار ما به جایی رسید که چشمان دشمنانمان و فراتر از آنها هر صاحب چشم و بصیرتی بر ما گریست.»(١١)




A view of Adrianople (now called Edirne).
در ادرنه، گروه تبعیدیان دریافتند که وسایلی که برای آنها آماده شده، آنها را در برابر سرمای شدید حفظ نمی کند.
حضرت بهاءالله از این شهر با عنوان «سجن بعید» (زندان دور) یاد کردند. در بین مکانهایی که ایشان را مجبور کردند بروند، این شهر بیشترین فاصله را تا ایران داشت - بیش از۲۸۰۰ کیلومتر از زادگاه ایشان.

The Mosque of Sultan Salim in Adrianople.

با وجود شرایط سخت زندگی حضرت بهاءالله و سایر تبعیدیان در ادرنه، تعالیم حضرت بهاءالله به انتشار خود ادامه داد.
از قلم حضرت بهاءالله آثار فراوانی خروشانتر از همیشه جاری می شد و پیروان ایشان آن آثار را تا مناطق دور مثل یونان و هند پخش می کردند. یکی از ناظران نوشته است: «شب و روز آيات چون غيث هاطل از سماء مشيّت الهی نازل ميگرديد بدرجه ای که تسويد آنها ممکن نبود.» (١٢)
تعدادی منشی روز و شب کار می کردند، ولی از عهدۀ ثبت تمام آنچه حضرت بهاءالله به آنها دیکته می کردند، برنمی آمدند.


 A modern view of the house of Rida Big, the residence of Bahá’u’lláh in Adrianople for one year. The Mosque of Sultan Salim is in the background.
مدت کمی پس از ورود تبعیدیان به ادرنه، بسیاری از اهالی شهر عمیقاً به حضرت بهاءالله جذب شدند. حکمران، مقامات عالی رتبه و رهبران فکری تقاضای ملاقات با ایشان را داشتند و احترام زیادی می گذاشتند. در مواردی که حضرت بهاءالله در کوچه ها راه می رفتند، مردم بی اختیار می ایستادند و در برابر ایشان تعظیم می کردند.
عکس ٤ از٩: منظرۀ کنونی بیت (خانۀ) رضا بِیگ. این بیت به مدت یک سال اقامتگاه حضرت بهاءالله در ادرنه بود. مسجد سلطان سلیم در پشت این منزل نمایان است.
 
A recent view of the house of Rida Big, where Bahá’u’lláh stayed in Adrianople.
یکی از حوادث غم انگیز دورۀ اقامت حضرت بهاءالله در ادرنه، به اقدامات برادر ناتنی ایشان، میرزا یحیی مربوط بود. مقامات شهری و بابیان روز به روز بیشتر به حضرت بهاءالله احترام می گذاشتند و میرزا یحیی آن قدر حسود بود که فردی را مامور کرد ایشان را مسموم نماید. حضرت بهاءالله به شدت بیمار شدند و ماه ها طول کشید تا بهبود یافتند. این حادثه لرزش دستی در ایشان باقی گذاشت که آثارش تا پایان عمر در دست خطهایشان نمایان بود.
 عکس ٥ از ٩: منظره ای جدید از بیت رضا بِیگ که محل اقامت حضرت بهاءالله در ادرنه بود
Interior of Bahá’u’lláh's residence in Adrianople.
در ادرنه بود که حضرت بهاءالله لوح احمد، یکی از مشهورترین آثار خود را نوشتند. حضرت بهاءالله این لوح را خطاب به یکی از پرشورترین پیروان خود نوشتند که به خاطر پذیرفتن تعالیم حضرت باب و حضرت بهاءالله، آزار و اذیت زیادی را تحمل کرده بود.
عکس ٦ از ٩: داخل اقامتگاه حضرت بهاءالله در ادرنه.
 Interior of the Mosque of Sultan Salim.
حضرت بهاءالله الواح و نامه هایی نیز به شاهان و فرمانروایان دنیا نوشتند. این کار از سال ١٢٤٦هجری شمسی (١٨٦٧میلادی) در ادرنه شروع شد و بعدها نیز در عکا ادامه یافت. از جملۀ این شاهان و فرمانروایان می توان به امپراطور ناپلئون سوم، ملکه ویکتوریا، قیصر ویلهلم اول، تزار الکساندر دوم، امپراطور فرانتس ژوزف، پاپ پیوس نهم، سلطان عبدالعزیز، فرمانروای ایران ناصر الدین شاه اشاره کرد.
در این نامه ها حضرت بهاءالله آشکارا مقام خود را به عنوان پیامبر خدا اعلان کردند. ایشان فرمانروایان را به پیروی از عدالت و خلع سلاح تشویق کردند و آنها را نصیحت نمودند که به هم بپیوندند و یک جامعۀ متحد جهانی از تمام ملتها تشکیل دهند و به آنها اخطار دادند که اگر صلح را برقرار نسازند نتایج شومی به بار خواهد آمد.
عکس ٧ از ٩: داخل مسجد سلطان سلیم . 
 The interior of the Mosque of Sultan Salim.
در سال ١٢٤٧هجری شمسی (١٨٦٨میلادی)، سلطان حضرت بهاءالله را به منطقۀ دورتری تبعید کرد و دستور داد که ایشان به شهر زندانی امپراطوری عثمانی، شهر عکا، بروند. عکا به قدری دور بود که فکر می کردند دین جدید حتماً در آنجا نابود خواهد شد. نگهبانان منزل حضرت بهاءالله را در ادرنه محاصره کردند و تمام خانواده و پیروان ایشان را برای بازجویی بردند. به آنها اطلاع دادند که بعضی از آنها به عکا فرستاده خواهند شد و دیگران ـ از جمله میرزا یحیی ـ به قبرس خواهند رفت.
بعضی از کنسولهای قدرتهای خارجی که تحت تاثیر حضرت بهاءالله و شخصیت پاک و کامل پسر ایشان، حضرت عبدالبهاء قرار گرفته بودند، به ایشان پیشنهاد کردند که از طرف ایشان پا در میانی کنند. حضرت بهاءالله «با اظهار مرحمت و ابراز عنايت از قبول اين درخواست جدّاً امتناع ورزيدند.» (١٣)
عکس ٨ از ٩: داخل مسجد سلطان سلیم .
 Gallipoli, Turkey, in a photo from modern times.
حضرت بهاءالله و حدود ٧٠ نفر تبعیدی در مسیر عکا، در مرداد ١٢٤٧هجری شمسی (آگست ١٨٦٨میلادی) سه شب را در گالیپولی ماندند. به حضرت بهاءالله و خانوادۀ ایشان دستور داده بودند به عکا بروند، ولی بقیۀ تبعیدیان داوطلبانه همراه ایشان رفتند. حضرت بهاءالله به همراهان خود اعلام کردند که خطرات و امتحانات بیشتری در انتظار آنها است و به آنها گفتند که اگر می خواهند خودشان را حفظ کنند، باید به سرعت به مکانهای دیگری بروند. گروه تبعیدیان این هشدار را نپذیرفتند و تصمیم گرفتند مولایشان را ترک نکنند.
عکس ٩ از ٩: گالیپولی، در عکسی از زمان اخیر.
 
 
 

No comments:

Post a Comment