Monday

دوستان عزیز و گرامی

دوستان عزیز و گرامی
سالیان سال است که معاندین امر بهایی به روشهایی نخ نما شده به مقابله با امر بهایی میپردازند. از واژه معاندین بجای مخالفین استفاده کردم چه آنکه این دو تفاوتی عمیق دارند. روش ایشان شبه افکنی است آنهم آن دسته از شبهاتی که با هنجارهای فرهنگی و سنتی ما ایرانیان در تضاد شدید قرار دارند. لیست این شبهات هم سالهاست که معلوم و مشخص است . تو گویی که هر یک از این دوستان از روی نت واحدی مینوازند. برای مثال دسته ای از این سوالات به این شرح است: چرا با وجود تساوی رجال و نساء، زنان در بیت العدل عضویت ندارند؟ چرا مهریه زن روستایی با مهریه زن شهری متفاوت است؟ چرا با وجودیکه حضرت بهاالله در اشراقات اعلام مظهریت ظهور نموده اند، حضرت عبدالبها در کتاب مفاوضات صفحه ... در ذیل معرفی حضرت بهاالله و حضرت اعلی فرموده اند "انبیاء الهی"؟ چرا در امر بهایی ازدواج با محارم آزاد است؟ توبه نامه حضرت باب. و یا چند مطلب بی معنی و پوچ دیگر.
موضوعاتی که عنوان گردید قریب به دهها سال موضوع جدلهای کلامی ایشان با افراد احبا بوده است و افراد احبا با این انجمن سر این موضوعات جدلهای طولانی داشته اند.
این دوستان از طرح این موضوعات و ادامه دادن آن چند هدف بسیار زیرکانه و متاسفانه غیر اخلاقی را دنبال میکنند. اول آنکه با طرح شبهات و دروغهایی همچون ازدواج با محارم آنهم در جامعه ای که نسبت به این موضوع حساسیت بالایی دارد، ذهن افراد را آلوده مینمایند. حال هرچه بگویی این امر دروغ است، باز نقطه سر خط که چرا ازدواج با محارم آزاد است. دوم آنکه با این روش انرژی افراد و احباء در معرفی و انتشار امر حضرت بهاالله مستهلک شده و در جهتی منفی و پوچ به هرز رود. سوم آنکه در این روش احبا در زمین ایشان باید با روشی انفعالی فقط به رفع شبهات بپردازند و در لاک خود قرار گیرند.
حال این سوال مطرح است که آیا تمامی سوالات و مسائل بشر امروزی در این چند شبه ای ایست که ایشان مطرح میکنند؟ چرا هیچ وقت ایشان به طرح مسائل اساسی و ریشه ای که بشر امروزی با آن دست به گریبان است نمیپردازند؟ برای مثال چرا به طرح موضوع دموکراسی از منظر اسلام و مقایسه آن با امر بهایی نمیپردازند؟ چرا فلسفه سیاسی اسلام را به بحث نمیگذارند؟ دیدگاه اسلام در مورد اقتصاد چیست و نمودها و کاربردهای تطبیقی آن کدام است؟ آیا آنچه تحت عنوان اقتصاد اسلامی مطرح میشود درمان درد جهان امروزی است؟ مفهوم عدالت در جهان مدرن چیست؟ رابطه عدالت با آزادی و یا تقدم و تاخر هر یک بر دیگری کدام است؟ موضوع زنان در جامعه مدرن از منظر اسلام چگونه توجیه میگردد؟ حقوق بشر از منظر اسلام چیست؟ حکم جهاد در دنیای مدرن و با وجود سلاحهای مدرن و کشنده امروزی چه جایگاهی دارد؟ دیدگاه در موضوع وحدت در کثرت و یا پلورالیسم چیست؟ عاشروا مع الادیان کلها بالروح و الریحان صحیح است و یا کافر دانستن هر آنکه همکیش وهم دین ما نیست؟ و هزاران سوال اساسی که امروز در برابر چهره بشر امروزی قرار دارد. چرا این موضوعات به بحث گذاشته نمیشود؟ چرا سر این موضوعات حساسیت به خرج نمیدهیم؟
آنچه حضرت بهاالله به بشر امروزی ارائه داده اند تعریف جدیدی از انسان است. ایشان میفرمایند:" الیوم انسان کسی است که به خدمت من علی الارض قیام نماید." دوستان عزیز، آنچه در این دور اعظم تغییر یافته این تعریف از "انسان" است. در دیانت حضرت رسول اکرم(ص) و بنا به اقتضای زمان، تعریف انسان همانا بر عنصر آگاهی قرار داشت. لیکن امروز حضرت بهاالله این را برای انسان کافی ندانسته و وجه دیگری از انسانیت را تعریف مینمایند. این همانا تغییر در پارادایم است. تغییر در پارادایم( چارچوبه) اساس کار ادیان الهی است. ادیان الهی برای تغییر در این چارچوبه ها از جانب خداوند به بشریت عرضه شده اند. وقتی در این دور اعظم بخواهیم با این چارچوبه به تعریف پدیده های اجتماعی و انسانی همچو اقتصاد، سیاست، اخلاق و ... بپردازیم، واضحا" خروجی های متفاوتی خواهیم داشت . در این پارادایم اقتصاد مبتنی بر همکاری و تعاون خواهد بود در حالیکه در پاردایم های گذشته از جمله پاردایم تضاد و تقابل، اقتصاد به معنی رقابت است. القصه... بحث پیرامون چنین مسائل ریشه ای و اساسی، محور و مدار این امر مبین است و الا پرداختن به اینکه حضرت نوح آیا واقعا" 950 سال مردم را موعظه کرد و یا نکرد بیراهه ای بیش نیست. و اما عاقلان باید که به این بیراهه نشوند.
بنابراین بهتر است بجای اسیر شدن در این دام که جز پوچی و بیهودگی ثمری ندارد، در برابر ایشان فقط سکوت اختیار کنیم. هدف این دوستان عصبانی کردن است و بس. چه اگر در یک گفتگو، هدف روشنگری و تنویر افکار باشد، طرفین استدلال خود را بر دایره ریخته و هر کس در خلوت خود به تفکر و تدبر آنهم بدون حب و بغض میپردازد. آنچه از این تفکر حاصل شود عین خیر است. حال بر این اساس آیا واقعا" هدف ایشان روشنگری است؟
البته ما به وضوح و قویا" طرفدار فضایی آزاد در جهت بحث و تبادل نظر و نقد و اساسا" آزاد اندیشی هستیم. از طرفی بر این باوریم که آنچه بهاییان میگویند نیز وحی مطلق و غیر قابل نقد نیست. ما معتقدیم که در فضای همکاری باید به ساختن تدریجی جهانی بهتر بپردازیم. همه سلایق و عقاید و روشها در این مسیر محترم هستند. همه ملل باید به کمک هم این مسیر را طی کنند و بهاییان تافته جدا بافته ای نیستند. چه بسیار نکات و زوایایی که ما از دیگران می آموزیم. اساسا" این روش آیین بهایی است. وحدت در کثرت. لیکن از جهاتی مولفه های اصلی این آزاد اندیشی هم روشن است و هر عنادی را نمیتوان آزاد اندیشی نامید.
بنابراین به نظر میرسد دوستان عزیز بجای تضییع وقت شریف خود در چنین گفتگوهایی، به معرفی امر بهایی در پهنه گیتی بپردازند و باقی بقای عزیزان.
از دوستان غیر بهایی هم به واسطه طرح موضوع و یا احیانا" تکدر خاطر ایشان پوزش فراوان میخواهیم.
به امید جهانی مملو از صلح و مودت

No comments:

Post a Comment