Tuesday

ويديو مناجات بهايی ديگر چه غمی [www.BahaiGlory.com]

مناجات هفتگی در واشنگتن توسط میزبانان بهائی

شکوه رضائی مناجات از حضرت عبدالبهاء - [www.BahaiGlory.com]

,,ای خدا این درد مند را درمانی ده ، Monajat

,,ای خدا این درد مند را درمانی ده ، Monajat

شهروند بهایی ۷۱ ساله را با زنجیر در میان شهر تنکابن چرخاندند

شهروند بهایی ۷۱ ساله را با زنجیر در میان شهر تنکابن چرخاندند
ادامه فشار بر بهائیان ایران وجیه الله میرزا گلپور شهروند ۷۱ ساله بهائی، ساکن ساری پس بازجویی با پابند در شهر تنکابن توسط مأموران امنیتی برای تحقیر چرخانده شده است.
نوید گلپور برادزاده این شهروند بهایی در مورد چرخاندن وی در شهر به قصد توهین و تحقیر و با زنجیر به خانه حقوق بشر ایران گفت: «خانم ایشان، روز سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ماه توانستند با آقای گلپور ملاقات کنند که در این ملاقات وضعیت جسمی ایشان بسیار بد بوده، آقای گلپور به همسرشان گفته که مورد شکنجه شدید جسمی و ضرب و شتم شدید قرار گرفته به طوری که با لگد به پهلوهایش ضربه میزدند و سرشان را به دیوار می‌کوبیدند، علاوه بر این موارد گفته شده، سه شنبه عصر به پاهای ایشان زنجیر زده و ایشان را در شهر گردانده اند به حالتی که وقتی همسر ایشان فردای آن روز مجددا به ملاقات همسرشان می روند، رد زخمها کاملا مشهود بوده است.»
نوید گلپور ادامه داد: «قضیه اینطور بوده که دو ساعت و نیم ایشان را در شهر با زنجیر و پابند چرخاندند. در این حین بازپرس از ماموران می خواسته که در ملا عام ایشان را کتک بزنند که ماموران این کار را نکردند، اما مدام توهین و تحقیر می کردند. آن‌طور که آقای گلپور به همسرشان گفته اند، بازجو طی مراحل بازجویی برگه ی نوشته شده ای را جلوی ایشان قرار داده و از آقای گلپور خواسته که برگه را امضا کند، اما ایشان حاضر به امضا نشده و گفته‌اند چیزی را که ننوشته ام امضا نمی کنم و دلیل این شکنجه ها هم قطعنا اجبار ایشون به اعتراف بر جرم نکرده است.»
به گزارش «رهانا» سامانه خبری «خانه حقوق بشر ایران» وجیه الله میرزا گلپور هشتم اردیبهشت ماه دستگیر شده بود. نوید میرزا گلپور، برادرزاده ی در مورد علت بازداشت و نحوه ی بازداشت ایشان را به خبرنگار رهانا گفت: »چهارشنبه صبح با منزل ایشان تماس گرفته شد و در ابتدا تماس گیرنده خودشان را دوست ایشان معرفی کردند و خواستند که با ایشان صحبت کنند و در حالی که آقای گلپور در بستر بودند با آنها صحبت کردند و با ایشان گفتند که بازجوی اطلاعات ساری احضارشان کرده و باید خودشان را به ستاد خبری معرفی کنند. با اصرار همسرشان و بنا به این دلیل که اشخاصی که قبلا احضار شده بودند به ستاد خبری برای پاسخگویی به سوالات برنگشته و بازداشت شده بودند، قرار بر این شد که تا مامورین با حکم نیامدند ایشان هم خانه را ترک نکنند. ایشان هم منتظر مانند تا مامورین با حکم بیایند و حدودا یک ساعت بعد، ساعت ۱۲ ظهر، مامورین اطلاعات تماس می گیرند و در نهایت بی احترامی با آقای گلپور صحبت می کنند و ایشان هم مجددا تاکید می کنند که تا حکم احضاریه صادر نشود، ایشان هم به ستاد خبری نمی آیند. بعد از این مامورین با حکم می آیند و ایشان میخواهند که صبح پنجشنبه ساعت ۹ صبح به ستاد خبری اطلاعات ساری معرفی کنند.»
وی ادامه داد: «در مورد علت بازداشت و اتهام ایشان هم هیچ کدام از مراجع پاسخ صریحی به ما ندادند و فقط منشی بازپرس بود که بصورت کلی گفت اتهام ایشان “تبلیغ علیه نظام” است.»
نوید گلپور در مورد کارهایی که در زمان بازداشت برای آزادی این شهروند بهایی انجام داده‌اند به خانه حقوق بشر ایران گفت: «در ابتدا یک نامه نوشتیم و در خواست کردیم که بعلت شرایط سنی ایشان، ۷۱ سال سن دارند و از بیماری قلبی هم رنج می برند همچنین آقای گلپور هفته ی گذشته در بیمارستان بستری بودند و عمل آنژیوگرافی را انجام دادند و باید مراحل درمان را تکمیل بکنند و اینکه طبق مواد ۳۵ و ۳۷ که شرایط برای تمدید قرار باز داشت در آنها آمده، که هیچکدام از آن شرایط شامل حال آقای گلپور نمی شد درخواست کردیم که ایشان را به قید وثیقه آزاد کنند.»
گلپور ادامه داد: «بازداشت ایشان کاملا غیرقانونی بوده. این نامه را پیش دادستان ساری، معاون دادستان، بازپرس ساری، جانشین رئیس کل دادگستری استان مازندران بردیم و با آنها صحبت کردیم اما تنها جوابی که به ما دادند این بود که ایشان را به تنکابن منتقل کردند.بعد از آن ما به تنکابن مراجعه کردیم، با دادستان تنکابن که قاضی پرونده هم هست ملاقات کردیم. ابتدا که اظهار بی اطلاعی می کردند و به ما گفتند که ایشان در تنکابن نیستند اما با اصرار ما، گفتند که در بند عمومی زندان تنکابن هستند. جالب است که بخش عمومی زندان تنکابن جایی است که در آن قاتلین را نگهداری می کنند. خیلی اظهار نگرانی کردیم از اینکه ایشان در بند عمومی باشند. البته از اینکه واقعا آقای گلپور در آن بند هم باشند ما زیاد مطمئن نیستیم، زیرا که لحن صبحت دادستان و تماسی که برای اطلاع از وضعیت آقای گلپور گرفت خیلی عجیب بود.بعد از این، با رئیس دادگستری تنکابن ملاقات کردیم در شرایطی که درخواست آزادی به قید وثیقه را جانشین رئیس کل دادگستری استان مازندران امضا کرده بود و ما این نامه را به رئیس دادگستری تنکابن نشان دادیم، اما ایشان کاملا اظهار بی اطلاعی کردند از وجود چنین زندانی ای! و گفتند که ایشان را منتقل کرده ایم به ساری.»

گلپور در مورد نحوه برخورد مسئولین امنیتی و قضایی به خانه حقوق بشر ایران گفت: «نحوه ی برخورد مخلوطی از بی توجهی، استهزا و توهین بود. در ساری هیچ توهینی انجام نشد و فقط ما را معطل می کردند و تهدید می کردند که اگر مجددا مراجعه کنید با هم خیلی بد صحبت خواهند کرد! ووقتی با همسر آقای گلپور صحبت می کردند پوزخند می زدند؛ اما دادستان تنکابن شروع به توهین و فحاشی کرد که شما مذهب نیستید و دین ندارید و اینکه من اکراه دارم که با شما صحبت کنم و ما را از اتاق بیرون کرد و خیلی کلمات رکیکی که من شرم دارم از گفتن آنها. درحالی که ما به ایشان بی احترامی ای نکرده بودیم و تنها حقوق حقه ی خودمان را می خواستیم.»
وی اضافه کرد: « وقتی که به ایشان گفتیم که بند عمومی محل نگهداری قاتلین هست، دادستان ابتدا به ما گفتند که چه اشکالی دارد با قاتلین بخوابند! و بعد با عصبانیت به ما گفت که اصلا شما اینها را ازکجا می دانید؟ من که رئیس این زندان هستم چنین اطلاعاتی را ندارم!ما از ایشان بعلت رفتار توهین آمیزشان شکایت کردیم. شکوایه ای نوشته و به رئیس دادگستری تنکابن دادیم. اما ایشان این نامه را از ما نگرفتند و نسبت به این رفتار با بی توجهی برخورد کردند.»
این شهروند بهایی ۷۱ ساله از بیماری نیز رنج برده و نیاز داروهای خود دارد، نوید گلپور رد این مورد گفت: «بله ایشان داروهای خاصی مصرف می کنند و داروها را هم همراه خودشان برده اند، اما از اینکه آیا این داروها اکنون در دسترس ایشان هست و آیا به ایشان اجازه استفاده از این داروها داده شده یا نه، اطلاعی نداریم. همینطور ما مطمئن نیستیم که آیا پزشک زندان به وضعیت آقای گلپور رسیدگی می کنند یا نه. این را هم باید مدنظر قرار داد که ایشان از بیماری قلبی رنج می برند و نیاز به دکتر متخصص و دستگاههای پیشرفته دارند و نظر پزشک عمومی زندان در مورد شرایط ایشون چندان مورد اعتماد نیست و ما بسیار نگران وضعیت جسمی ایشان هستیم، بعلت کهولت سن و بیماری قلب اخیرا هم دچار لرزش دست شدند و نیازمند مراقبت هستند و زندان جای مناسبی برای ایشان نیست.»
و در پایان گلپور گفت: «‌خواسته‌ای داریم از مسئولین که طبق قانون با ایشان برخورد بشود. تمام مراحل دستگیری و نگهداری ایشان تاکنون غیرقانونی بوده است. ما چیزی بیش از قانون را نمی خواهیم. با توجه به قانون جمهوری اسلامی و شرایط ایشون قرار بازداشت آقای گلپور بیش تر ۲۴ ساعت نباید تمدید می شده که متاسفانه شده است. در حال حاضر با توجه به بیماری ایشان، درخواست می کنیم که با آزادی آقای گلپور به قید وثیقه موافقت کنند تا بعد مراحل رسیدگی به پرونده طی بشود.»

چندی پیش از رنج‌نامه‌ی همسر این زندانی در اختیار سایت رهانا قرار گرفته بود که شرحی از چگونه‌گی بازداشت وی بود.
 

Happy Birthday of Baha'u'llah

20/20 TV show on the persecution of Iran Baha'is originally aired in 1983

baha


\

This is the wisdom of the devotional-study-service process instituted in the worldwide Baha'i community during the past 14 years:

"In 1952, Margaret Sears went on Pilgrimage in the presence of Shoghi Effendi. When she came back she was a changed woman. Her attitude was different. Shoghi Effendi said one night at the dining table, 'In the future the negative forces will become more and more powerful. The negative forces will be like a hurricane storming and you must find your way to the center of the hurricane. Many believers will be swept away. You must find your way to the center where it is quiet and it is calm. And the faith you had one day will not be sufficient for the next day. You must constantly deepen or you will be at the mercy of those storming negative forces.'"

Friday

سپاه تخریب قبرستان بهائیان را از سرگرفت

بها (1)سپاه پاسداران تخریب گورستان تاریخی بهائیان در شیراز را از سر گرفت.
تخریب این گورستان به علت فشارهای بین‌المللی و همچنین ابراز انزجار گروه‌ها و قشرهای مختلف ایرانیان، برای ماه‌ها متوقف شده‌ بود.
گزارش‌های رسیده از ایران نشان می‌دهد که سپاه پاسداران بقایای اجساد در ۳۰ تا ۵۰ قبر از ۹۵۰ قبر بهائیانی که در این گورستان دفن شده بودند را خارج کرده و در یک کانال باز ریخته است تا محل برای ساختن یک مجموعه فرهنگی-ورزشی حاضر شود.
در خرداد (ژوئن) گذشته سپاه پاسداران پیشرفت تخریب این محل را در مراسمی عمومی با حضور نمایندگان رسانه‌ها جشن گرفت. قبل از برگزاری این مراسم، زمین محل با غلتکی سنگین کوبیده‌ و فرشی روی قبرها انداخته شد و سپس فرمانده سپاه در نطق خویش به بهائیان حمله کرد.
دیان علائی، نماینده جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل در ژنو گفت: «روش سپاه پاسدارن برای خراب کردن این مکان مقدس و جشنی که برای انجام این ویرانی گرفته‌اند لایق مقام انسانی نیست.»
او افزود: «واضح است که اقدام اخیر سپاه پاسدارن برای برگزاری این مراسم روی قبور مردمانی بی‌گناه، تلاشی در جهت توجیه افکار عمومی حاکی از خشم مردم از هتک حرمتی است که بر این گورستان و بهائیان روا شده‌ است.»
«ما از دولت ایران می‌خواهیم که فورا به این هتک حرمت خاتمه دهد و از جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم نگرانی عمیق خود را از اقدامات غیرقابل باور اخیر اعلام کند.»
بنا بر اظهارات خانم علائی، اعضاء جامعه بهائی شیراز از مقامات محلی خواسته‌اند که تخریب را کاملا متوقف کنند و در مقابل پیشنهاد داده‌اند که مجموعه ورزشی در محلی دور از قسمتی که بهائیان در آن دفن شده‌اند ساخته شود و خود گورستان به فضای سبز تبدیل شود.
اما به بهائیان گفته شد که مقامات محلی هیچ‌گونه نظارتی بر سپاه پاسداران، که حدودا سه سال قبل این زمین را خریده است، ندارند .
تخریب این گورستان که در سال ۱۲۹۹ شمسی (۱۹۲۰ میلادی) تأسیس شده بود، از اردیبهشت (آوریل) امسال و با خاک‌برداری وسیع و کم عمقی از این محل آغاز شد. این خاک‌برداری بعد از گزارش رسانه‌های بین‌المللی درباره هتک‌حرمتی که به این قبور شده ‌است و همچنین ابراز نگرانی دولت‌های مختلف، متوقف شد.
اما اخیرا پی‌ریزی بتونی در محل خاک‌برداری شروع و تابلو‌هایی در اطراف نصب شده ‌است که خبر از برنامه سپاه پاسداران برای ساختن یک مجتمع ورزشی و فرهنگی شامل کتاب‌خانه، مسجد، رستوران، آمفی­‌تئاتر، مهد کودک و سالن ورزشی می‌دهد.
فرمانده سپاه پاسداران استان فارس در جشن پیشرفت تخریب گورستان بهائیان که در۲۴ خرداد ماه (۱۴ ژوئن) برگزار شد در نطقی به بهائیان حمله کرد و دیانت بهائی را «فرقه‌ی ضالّه» و «کثیف» نامید.
به گزارش ایران‌وایر، یکی از فرماندگان سپاه پاسداران در سخنرانی خود اضافه کرده است که: «با کسانی که برای فرق ضاله در این استان تبلیغ کنند به‌ شدت برخورد خواهیم کرد» و «آن‌ها دین و مذهب واقعی ندارند.»
در همین حال، بهائیان شیراز ناراحتی عمیق خود را از تخریب این محل ابراز کرده‌اند. به عنوان مثال، در اردیبهشت گذشته یک خانم پنجاه ساله‌ی بهائی در نامه‌ای سرگشاده به مقامات محلی از دهه‌ها سرکوبی که تحمل کرده سخن گفته‌است. جدیدترین مرحله از این سرکوب، حمله‌ی اخیر سپاه به محلی است که اجساد پدر، مادر و خواهر او – که همگی توسط حکومت ایران در سال‌های دهه ۱۳۶۰ کشته‌شدند – در آن به خاک سپرده‌ شده است.
او نوشته: «دیروز گورستانی که متعلق به جامعه‌ی بهائی شیراز است و اجساد خانواده‌ی من نیزدر آن مدفون است با لودر و کامیون خاک‌برداری شد تا اثری از ظلم سی سال نماند. دست از این عداوت دیرینه بردارید، ما هم‌­وطن شما، همشهری شما، همسایه‌ی شما، فامیل و اقوام شمائیم. ما مهر را اشاعه می‌دهیم و محبت را می­ستائیم و در حق حیاتی که خداوند به همه‌ی ما عطا فرموده شریک و سهیم هستیم.»

Thursday

من از مسخره کردن قومیت های ایرانی متنفرم

While most media attention around the world, the Gaza Strip, which of course they are in their blood and have their voices be heard drag ourselves along the reaches of the world, but not today, "Kuban", which is a very strange city, and are trapped surrounded by a number of medieval and barbaric that has been forgotten ... 
Urban women to help honor their own territory, they must fight shoulder to shoulder with their men. 
The city has a population of nearly 500,000, according to rumors, the city's utilities Dirty Dash forces, have been cut. 
This tragedy is so scary, that moment when the city falls into the hands of extremist forces and incomplete minded Dash, one of the largest massacres and genocide on their side, will face rape and pillage. 
Can we just, we've got to write the text and images, but a Pale however, glad to hear the voice against genocide and violence in countries whose superpowers and apparently they have. 
Hope for Peace and destroying the ignorance of the people.
در حالیکه اکثر توجه رسانه های دنیا، به غزه است، که صدالبته آنها نیز در خون خود در حال غلطیدن هستن و باید صدای آنها نیز به گوش دنیا برسد، اما نباید امروز، "کوبانی"، شهری که بسیار غریب، گرفتار و در حال محاصره توسط عده ای قرون وسطایی و وحشی قرار گرفته است رو فراموش کرد...
شهری که زنان هم برای کمک به حفظ ناموس و خاک خودشان، باید شانه به شانه ی مردان خود پیکار کنند.
شهری که نزدیک به 500.000 نفر جمعیت دارد و طبق شنیده ها، آب و برق این شهر توسط نیروهای داعش کثیف، قطع شده اند.
این فاجعه به حدی ترسناک است، که اگر لحظه ای این شهر به دست نیروهای افراطی و ناقص العقل داعش بیفتد، یکی از بزرگترین قتل عام ها و نسل کشی و در کنار آنها، تجاوز و غارت پیش رو خواهد بود.
ما تنها کاری که میتونیم کنیم، اینه که این متن و عکس رو بنویسیم، بلکه نقشی هرچند کمرنگ، در رساندن صدای این عزیزان به گوش کشورهایی که ابرقدرت هستند و ظاهرا مخالف نسل کشی و خشونت هستند، داشته باشیم.
به امید صلح و از بین رفتن جهل و نادانی در بین مردم دنیا.

وحشية أسامة عثمان مع أيتام دار مكة المكرمة

Wednesday

سهراب حسین زاده: هشداری دیگر به پناهجویان ایرانی در ترکیه!

سهراب حسین زاده: هشداری دیگر به پناهجویان ایرانی در ترکیه!: امروز صبح پیکر بیجان جمال حسینی خبرنگار 34 ساله معروف به " اسفندیار بهارمس" سردبیر خبرگزاری هرانا و از بنیانگذاران فعالان حقوق بش...

هشداری دیگر به پناهجویان ایرانی در ترکیه!

امروز صبح پیکر بیجان جمال حسینی خبرنگار 34 ساله معروف به " اسفندیار بهارمس" سردبیر خبرگزاری هرانا و از بنیانگذاران فعالان حقوق بشر در ایران توسط پلیس ترکیه در خانه اش یافت شد. به گزارش خبرگزاری هرانا هنوز علت دقیق مرگ مشخص نیست.

Monday

سخنان وکیل رهبران بهائی در پارلمان اروپا

دفن یک بهائی به شیوه ی اسلامی

تهدیدات اقتصادی، اولویت تندروهای وزارت اطلاعات برای نابودی بهاییان

انکار تبعیضات مختلف وارده بر شهروندان بهایی در ایران، به شکلی ناباورانه از سوی مقامات ادامه دارد

انکار تبعیضات مختلف وارده بر شهروندان بهایی در ایران، به شکلی ناباورانه از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد. محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر اسلامی، و صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، مدعی شده‌اند که بهاییان در ایران از آزادی کامل برخوردارند و مانند سایر شهروندان از حق کسب و تحصیل برابر بهره‌مند هستند.
از بین دهها مثال نقض مانند پلمب تمامی محلهای کسب بهاییان در سمنان یعنی ۱۶ مغازه و سه مرکز پخش لوازم بهداشتی و دو کارخانه تولیدی و بیکار شدن دهها نفر و همچنین عدم پذیرش جوانان بهایی در دانشگاهها به بهانه نقص پرونده و اخراج مداوم انها از دانشگاهها، می توان به دو مورد حاد و فراگیر فشارهای اقتصادی بر بهاییان تنکابن و همدان اشاره کرد.

هجوم اقتصادی بر بهاییان همدان
روز ۲۷ ابان ماه ۱۳۹۱ بدون اطلاع قبلی و در یک روز تمام مغازه‌های بهاییان همدان به دستور اداره اطلاعات پلمپ گردید. مراجعه صاحبان انها به کل مراجع قانونی استان و همچنین ریاست جمهوری، دفتر رهبری، کمیسیون اصل نود، کمیسیون حقوق بشری جمهوری اسلامی، ریاست قوه قضائیه، دادستان کل کشور، دیوان عدالت، وزارت کشور، اقای یونسی مسوول حقوق بشری اقلیتهای قومی و مذهبی، ملاقات حضوری با نمایندگان مجلس و نیروهای مسلح مربوط بی‌نتیجه بود. همه انها ( بجز دفتر رهبری) از این اتفاق اظهار تاسف و ابراز همدردی کردند اما در نهایت گفتند که از ما کاری ساخته نیست. بنظر می رسد که همه راهها به اداره اطلاعات و تندروهای مستقر در ان ختم می شود.
ادامه دار شدن قضیه پلمب مغازه بهاییان و پخش اخبار ان و با توجه به اینکه بهاییان به درستکاری و امانت داری در بین مردم معروف بودند منجر به بروز واکنشهایی از طرف مردم شد. در شهرستان بهار، اهالی محل، استشهادیه مفصلی ( بالغ بر چهل امضا) در حمایت از کامران اقدسی یکتا شهروند بهایی و صاحب مغازه پلمب شده تعویض روغن خودرو تهیه می نمایند که در نوع خود بی‌سابقه است. همچنین در مواردی بعضی از کسبه به همسایگان بهایی خود این اجازه را داده اند که برای رتق و فتق امور خود از مغازه انها استفاده کنند که نشان از همدلی و همراهی مردم با بهاییان دارد.

اتهام قاچاق کالا
به تحریک ستاد خبری اداره اطلاعات، پرونده قاچاق برنج برای نعیم اقدسی یکتا تشکیل می گردد. محموله برنج ایشان که از اقای داوود لپه چی از تجار معروف برنج در خیابان مولوی تهران خریداری و از طریق پایانه بارگیری و به همدان حمل شده بود به عنوان کالای قاچاق توقیف و محل کسب ایشان پلمب می شود. حمید سلیمانی فرد، وکیل نعیم اقدسی در لایحه دفاعیه می نویسد که چگونه محموله‌ای که توسط دو شرکت "رهروان دور اندیش" و "شرکت افاق شید شمال" از طریق مبادی ورودی کشور به صورت کاملا قانونی و مجاز وارد و در حجم عظیم بیش از ۵۳۰ تن و با برگ سبز معتبر به تهران حمل می شود و بر روی کیسه‌های ان نام و مشخصات دقیق شرکت‌های وارد کننده قید شده است و موکلش بخش بسیار اندکی از ان را برای تامین معاش خود خریداری و به همدان حمل می نماید را می توان کالای قاچاق نامید؟ و اگر چنین است چگونه انبارهای دو هزار تنی شرکتهای مذکور و یا انبار اقای لپه چی که از تجار بزرگ و از معتمدین بازار محسوب می شوند توقیف نمی گردند؟
علی رغم تمامی مستندات موثق، دادگاه در نهایت حکم می کند نصف برنج ایشان قاچاق نبوده و برای نیم دیگر باید مبلغ ۲۷ میلیون تومان جریمه پرداخت گردد و در دادگاه تجدید نظر ذکر می کنند که چون در برگ سبز ارائه شده نام برنج بر روی کیسه ذکر نشده است لذا در حکم کالای قاچاق است که کاملا خلاف واقع است. با پی گیری وکیل و با اثبات وجود نام بر روی روی کیسه‌ها و با وجود اینکه از طهران به ایشان قول می دهند که هماهنگیهای لازمه با همدان انجام شده است در روز سه شنبه ۵ اذر ماه ۱۳۹۲ پس از مراجعه به دادگاه همدان ایشان را بازداشت کرده و می گویند باید همین الان ۱۸ میلیون تومان به حساب دادگاه واریز کنی و یا به زندان بروی که خانواده ایشان به ناچار مبلغ فوق را پرداخت می کنند. با این وجود، بالاخره در ۲۵ همان ماه، جواز کسب ایشان را باطل می کنند.

منع مردم از همکاری با بهاییان
همراهی و همیاری مردم منصف و خوش قلب همدان با هموطنان بهایی خود نیز به مذاق مسوولان اداره اطلاعات خوش نیامد. این بار غیر بهاییان هدف تهدید بودند. پس از پلمپ مغازه عینک سازی مظفر ایوبی، یکی از کارمندان او بنام حمید عزیزی با یکی از دوستان غیر بهایی خود مغازه دیگری باز می کنند اما پس از سه یا چهار ماه، از اداره اماکن به انها مراجعه می کنند و صراحتا اخطار می دهند که که در صورت ادامه همکاری با اقای عزیزی، مغازه شما نیز پلمپ می گردد و حمید عزیزی بار دیگر بیکار می گردد.
منصور ایوبی، بهایی دیگری که خود دارای تعمیرگاه ماشینهای سنگین بود پس از پلمپ ان، برای امرار معاش خانواده ، در مغازه یکی از شاگردان سابقش به کار مشغول می گردد. بار دیگر اداره اماکن به سراغ انها می رود و از انها علت همکاری با اقای ایوبی را سوال می کند . شاگرد سابق هم می گوید من دانش و مهارت کافی را ندارم برای همین ایشان به ما کمک می کنند. بعد از ان، شاگرد مذکور به اداره اماکن احضار گردیده و به وی می گویند که ما منصور ایوبی را کاملا تحت نظر داریم و می دانیم که او تمام وقت در اینجا کار می کند. نهایتا این مغازه هم در تاریخ چهارم اذر پلمپ می گردد و منصور ایوبی باز هم بیکار می شود. دوست دیگرش از وی دعوت به همکاری می کند و پس از مدتی باز هم با دخالت اداره اماکن بیکار می گردد. برای بار سوم در یک فروشگاه لوازم یدکی مشغول بکار می گردد که این بار هم اداره اماکن همدان با احضار سه نفر شرکای فروشگاه لوازم یدکی با تهدید، انها را مجبور به اخراج منصور ایوبی می کند.
خسرو معبودی دیگر بهایی همدان پس از بسته شدن مغازه تنظیم موتورخود، مدتی در جلوی مغازه بسته شده خود و پس از ان در مغازه یکی دیگر از دوستان غیر بهایی خود به کار مشغول می گردد که این بار نیز با اخطار اداره اماکن مجددا بیکار می گردد.
همسر اقای ارسلان ( سلیمان ) اقدسی هفته‌ای یکبار در اموزشگاه تدریس می کرد. به رئیس اموزشگاه اخطار می دهند که در صورت ادامه همکاری، بکلی اموزشگاه را تعطیل خواهند کرد. ایشان ابتدا در مقابل این خواسته غیر منطقی مقاومت می کند اما در نهایت مجبور بر اخراج خانم اقدسی می شود.
شهرام رجبی هم که بعد از پلمپ مغازه خود نزد فرد دیگری به کار مشغول می گردد نیز به اداره اماکن احضار می گردد. بازجو با تطمیع امیخته با تهدید، به وی پیشنهاد همراهی با ستاد خبری و دادن تعهد را می دهد که ایشان قبول نمی کند.
همسایه مهران خاندل و همچنین همسایگان کامران و سمندر اقدسی در شهرستان بهار همدان، مشخصا مورد تذکر و تهدید قرار گرفته اند تا با افراد بهایی همکاری نکنند.


پی گیریها و دادخواهی‌های بی‌ثمر
مراجعات مکرر بهاییان به نهادهای مختلف، هیچ دستاورد قابل ملاحظه‌ای نداشته است. حضور محسوس و نامحسوس اداره اطلاعات در همه این نهادها به چشم می اید. هیچ کس خود را مقصر نمی داند. همه موضوع را به جای دیگری حواله می دهند. برخی به صورت مبهم و با کنایه و تلویح و گروهی دیگر صریحا به دخالت اداره اطلاعات اشاره می کنند. کارمندان اکثر ادارات از وضعیت بوجود امده اظهار تاسف کرده اند
مهران خاندل شکایتی تنطیم و به دیوان عدالت اداری تسلیم می نماید اما در تاریخ ۲۵ / ۸ / ۹۲ شعبه ۵ دیوان عدالت اداری با رد شکایت مهران خاندل، حکم اداره اماکن را تایید می کند.
شجاع الدین جهانگیری هم که تقاضای فک پلمپ از مغازه عینک فروشی خود را داشته است در تاریخ ۱ / ۴ / ۹۲ با رد شکایت خود از طرف شعبه ۶ دیوان عدالت اداری روبرو می گردد. نامبرده تقاضای ملاقات با یونسی مشاور ریاست جمهور و وزیر اسبق وزارت اطلاعات را می نماید که موفق نمی گردد و مسوولین دیگر نیز تنها به اظهار همدردی و امید مبهم به اینده اکتفا کرده اند.

ممانعت از امرار معاش بهاییان تنها به پلمپ مغازه‌های انان محدود نمی گردد. این امر اشکال مخفی دیگری نیز دارد که غالبا مورد توجه واقع نمی گردد. به طور مثال، عطاء الله رجبعلی به اتفاق برادرانش بر روی یک زمین کشاورزی در روستاهای اطراف همدان کار می کنند. اوائل تابستان ۹۲ شخصی انها را به غصب زمینهای اهالی روستا متهم و انها را تهدید می کند که در پایان سال باید قسمت اعظم زمین را رها کنید. اقای رجبعلی به وی می گوید که من دارای سند ثبتی و نقشه ثبتی از زمین مذکور هستم. مستند شما چیست؟ و فرد مذکور مدعی می شود که این سند معتبر نیست و شما با پارتی بازی این سند را گرفته اید. این تهدیدات چند بار تکرار می گردد و در پاییز همان سال شخص مذکور به همراه پدرش و دو نفر دیگر به صحرا امده و این بار ایشان را به مرگ تهدید می کند و می گوید که اگر زمین را تخلیه نکنید کشتن شما برای من مانند اب خوردن می باشد. بعید است چنین شخصی بدون پشتگرمی و اتکا به مرجع مقتدری بتواند چنین اظهاراتی را بر زبان بیاورد. همچنین شروین رجبعلی، پسر ایشان نیز توسط رئیس دانشگاه ازاد همدان احضار شده و بدون ارائه هیچ حکم کتبی و فقط به صورت ابلاغ شفاهی از دانشگاه اخراج می گردد.
اما اداره اماکن به چه دلیل مغازه‌های بهاییان را تعطیل کرده است؟ ظاهرا بهانه اداره اماکن برای پلمپ محل کسب بهاییان، تعطیل بودن مغازه‌های انها در ایام تعطیلات مذهبی بهاییان است اما شواهدی در دست است که نشان می دهد این امر بهانه‌ای بیش نیست برای مخفی ساختن مقاصد پنهانی انها در زمینگیر کردن بهاییان از لحاظ اقتصادی. نخست انکه اداره اماکن مجری سیاستها و دستورات اداره اطلاعات است. این سیاستها هم در سال ۶۹ توسط شورای انقلاب فرهنگی تنظیم و مورد تایید رهبر انقلاب نیز قرار گرفته است و بر طبق ان، باید به هر طریق رشد اقتصادی و فرهنگی بهاییان متوقف گردد.
دیگر اینکه بعد از پلمپ مغازه‌های بهاییان همدان، عوامل وزارت اطلاعات مراقب اقدامات بهاییان بوده و از کار کردن انها در مکانهای دیگر هم ممانعت می کردند ( که نمونه‌های ان در بالا ذکر شد). صهبا خادمی، همسر سالار سیفی پس از پلمپ مغازه شوهرش در منزل خود به شغل ارایشگری برای بعضی از دوستان و مراجعین مشغول گردید که با تهدید و اخطار اداره اطلاعات مجبور به توقف می گردد. پرویز و خسرو معبودی تنها مجاز بوده اند که درب مغازه خود را باز کنند ولی کار نکنند. از اینها گذشته همسایگان مغازه‌های تعطیل شده بهاییان، خبر داده اند که افرادی با لباس شخصی که به نظر از ماموران امنیتی بوده اند از انها سوال کرده اند که این بهاییان اکنون از چه طریقی امرار معاش می کنند. شیوه برخورد با منصور ایوبی، کامران و سمندر اقدسی، شهرام رجبی ، حمید عزیزی و دیگر بهاییان، همه و همه بیانگر این هستند که اداره اطلاعات در پی زمینگیر کردن اقتصادی بهاییان می باشد.
اما با توجه به فضای ارعاب و تهدید موجود در همدان، شجاعت شهروندان همدانی در حمایت از بهاییان بسیار قابل تامل است. بنظر می رسد بعد از سالها، روحیه جمعی مبارزه با ظلم، ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است که خبر خوبی برای دگرستیزان نیست. اداره اطلاعات در صدد است تا از انتشار این اخبار جلوگیری کرده و هر چه بیشتر بین بهاییان و دیگر اقشار جامعه فاصله ایجاد کند. کیومرث راشدی راد از معدود بهاییانی است که توانسته مغازه‌اش را باز کند اما توسط اداره اطلاعات احضار شده و از او تعهد گرفته اند که حق ندارد با کسی صحبت کند و بگوید که مغازه‌اش به دلیل اعتقادات مذهبی بسته بوده است و همچنین حق استخدام کارگر مسلمان را هم ندارد. شروین رجبعلی را مجبور بر امضاء تعهد نامه‌ای کرده بودند که بر طبق ان در طی دوران تحصیلش هیچگونه فعالیت تبلیغی نداشته باشد و به هیچ وجه بهایی بودن خود را اظهار نکند و هیچ نوشته و یا کتاب و یا سی دی و یا هر گونه علامت و یا نماد که به نحوی منتسب به بهاییت باشد مانند دستبند و یا پلاک و نظایر ان را به همراه خود نداشته باشد. شروین برای نشان دادن حسن نیت خود و حرمت ریاست دانشگاه می پذیرد ولی در ذیل ان اضافه می کند که تعهد من فقط در مورد محیط دانشگاه است و در خارج از محیط دانشگاه اعتبار ندارد. ریاست دانشگاه همین را هم بر نمی تابد و حکم به اخراج او می دهد. راستی مگر نه این است که رئیس دانشگاه مسوول دانشگاه خود است و نه همه کشور؟

طوفان اقتصادی در تنکابن
وقایع تنکابن نیز بسیار شبیه همدان است. از حدود ۴ سال پیش تا به حال بیش از ۲۰ مغازه پلمپ گردیده است. سیامک ابراهیمی ( نصرت ارزانی)، میثاق اسماعیل زادگان، روح الله و وحید ایقانی، امید قادری و مژگان سماوی، سروش گرشاسبی و مهوش خاضعی، سینا گرشاسبی، ایران میرزا اقا، مهیار لطفی، صالح اشکوریان، جمال الدین اسماعیل پور، خلیل نقی پور، پیام حقیقت، ضیاء الله قادری و اقای نصیری، ( همگی در تنکابن)، میشل اسماعیل پور و ارمین اسماعیل پور و بدیع الله ابوالفضلی ( هر سه در نشتارود)، صنوبر (طارمی) محسن نژاد و حیدر محسن نژاد و اسحاق محسن نژاد و نوشین مسعودیان ( هر چهار نفر در خرم اباد تنکابن)، صاحبان مشاغلی مانند خدمات الکترونیک و کامپیوتر، فروشگاه لوازم خانگی، تعمیرات یخچال و کولر و لوازم خانگی، تعمیر تلویزیون، خیاطی زنانه و مردانه، فروش پوشاک، اهنگری و کابینت سازی بوده اند که از این طریق امرار معاش می کرده اند.
انها به هر جا که مراجعه کرده اند پاسخ مناسبی دریافت نکرده اند. متولی اصلی یعنی اداره اماکن می گوید دستور از طرف اداره صنعت و معدن بوده است. این یکی می گوید خود اداره اماکن بهتر از ما می دانند جریان چیست و اضافه کرده اند که دستور از شورای تامین شهر بوده و به ما ربطی ندارد و ما فقط مجری بوده ایم. دادستانی به انها گفته است که " حقتان است" چون شما با ریاکاری، خودتان را در شهر خوب جلوه می دهید و ارزان فروشی می کنید و با همه به خوبی رفتار می کنید تا از این طریق تبلیغ کنید. از طریق بعضی از دوستانشان موضوع را با فرماندار در میان می گذارند که صریحا اعلام می دارد که کاری از دست من بر نمی اید. به تقاضای ملاقات با نماینده شهر در مجلس هم ترتیب اثری داده نمی شود.
گروهی دیگر از بهاییان خرم اباد مجددا به سراغ دادستان می روند که به انها می گوید من هیچ کاری برایتان انجام نخواهم داد و فرماندار هم به انها می گوید باید بررسی کنم. حاصل ملاقات با یکی از اعضای شورای شهر، فقط اظهار تاسف شدید را به همراه داشته است. بهاییان خرم اباد تنکابن این بار برای دیدار با مدیر امنیتی استان به ساری می روند که اظهار ناراحتی و تاسف از وضعیت بوجود امده می نماید و نامه انها را دریافت کرده و قول همکاری می دهد. سپس به دادگستری استان رفته نامه مشابهی نیز به دفتر رئیس می دهند. نفر بعد مدیر کل اداره صنعت و معدن و تجارت استان است. اقای رئیس در ابتدا اظهار تعجب کرده و فورا با تنکابن تماس گرفته جویای موضوع می گردد و می شنود که این یک مساله صنفی نیست و دستور از جای دیگری است و نتیجه این ملاقات هم نهایتا یک اظهار تاسف تقریبا بی‌ارزش است.
گروه دیگری به فاصله ۴۸ ساعت مجددا به ساری می روند و با اقای فرج پور ( وکیل حقوق بشری) صحبت می کنند و اقداماتی حقوقی را اغاز می کنند. سپس به استانداری می روند و با همان مدیر نامبرده مجددا موضوع را مطرح می کنند که از طرف ایشان دعوت به صبر شده و می شنوند که این دولت امده که حقوق شهروندی رعایت شود و شما هم روی خوش ببینید و خلاصه بسیار امیدوارانه. روز بعد انها به وزارت کشور می روند و در انجا با مدیر کل امور اقلیتها ( دکتر پرویزی) ملاقات می کنند که با خوشرویی به حرفهای انها گوش می دهد اما می گوید که این امر به وزارت کشور مربوط نمی شود و شما باید از طریق معاون دادستان کل کشور ( اقای بختیاری) اقدام کنید. سپس به سراغ نهاد ریاست جمهوری و اقای یونسی مشاور عالی رئیس جمهور می روند که فقط موفق به ملاقات با دستیار ایشان به نام اقای مفیدی می گردند که نتیجه ان دیدار هم در نهایت فقط یک اظهار تاسف و عذرخواهی می شود و گرفتن یک تظلم نامه و شماره تلفن و قول به پی گیری از طریق اقای یونسی و تماس با انها که البته هیچ تماسی انجام نمی گیرد. بنظر می رسد بعضی مسوولین یاد گرفته اند که با ظاهری خوش و برخوردی خوش تر, ظاهر را حفظ کنند اما در عمل هیچ کاری انجام نمی شود فرقی نمی کند روی ترش یا خوش.
هفته بعد مجددا ۱۰ نفر دیگر از بهاییان تنکابن به نزد همان اقای مدیر امنیتی در استانداری که قبلا انها را بسیار امیدوار کرده بود می روند که در نهایت به انها می گوید کاری از ما بر نمی اید شما از طریق قوه قضائیه اقدام کنید که این همه تغییر در دیدگاه بسیار باعث تعجب است. نفر بعد معاون امنیتی سیاسی استاندار است. ایشان قول می دهند که ظرف سه یا چهار روز اینده مغازه‌ها باز می شوند و در تماس بعدی گفتند که منظورشان این بوده که " عن قریب " باز می شوند. تلاش برای ملاقات با اقای یونسی در حاشیه سخنرانی ایشان در کرج در اذر ماه ۹۲ نیز به فرجامی نمی رسد.
انچه جلب توجه می کند تلاش فراوان بهاییان برای احقاق حقوق شهروندی خود از طریق مجاری قانونی و دموکراتیک و پرهیز از هر گونه قانون گریزی است هر چند که ممکن است بسیار به درازا بکشد. اما موضوع مهم دیگری هم می تواند مطرح باشد. مساله بیکار کردن اکثر بهاییان یک منطقه باعث می شود که اصولا انها نتوانند به یکدیگر کمک کنند زیرا وضعیت اقتصادی همه انها در میان مدت، وخیم خواهد شد. گرچه در تمامی ایران بهاییان با مشکلات بسیاری در امر معاش روبرو هستند اما نگرانی بهاییان این است که همدان و تنکابن و سمنان، طرح‌های ازمایشی برای سنجش عملکرد در محدوده کوچک و تعمیم ان به تمام نقاط ایران باشد تا بهاییان را بصورت دسته جمعی از لحاظ اقتصادی در منگنه قرار دهند. یعنی همان سیاستی که در عالی‌ترین مراجع تصمیم گیری در سال ۱۳۶۹ برای بهاییان تدوین و مقرر شد که راه ترقی و توسعه انها مسدود گردد.
 

Sunday

هرانا؛ جزئیات کامل از بازداشت گروهی شهروندان بهایی شیراز/ به همراه عکس

خبرگزاری هرانا – در ۱۴ بهمن ۱۳۹۰ مأموران حکومت به خانه‌های تعداد زیادی از بهائیان شیراز یورش بردند و ۱۱ نفر را دستگیر کردند.
در پی تحقیقات گزارشگران هرانا، خانه‌ کلیه شهروندان مورد بازرسی قرار گرفت. بازرسی در بعضی موارد تا ۵ ساعت بطول انجامید با خشونت ماموران امنیتی نیز همراه بود و کامپیوتر‌ها، کتاب‌ها، عکس‌ها و وسایل شخصی که متعلق به متهم نبوده و مطالب دیگر مربوط به آئین بهائی توقیف وبدون تحویل صورتجلسه، وسایل را بهمراه بردند.
مأموران حکم دستگیری ۲۱ بهائی شیرازی را در دست داشتند ۱۱ تن از ایشان به نامهای نیما دهقان (حدود ۳۵)، ژینوس فنائیان (دهقان) (حدود ۳۰)، همسر آقای نیما دهقان، ژنا دهقان (کودک ۸ ماهه، دختر آقای نیما دهقان و خانم ژینوس فنائیان (دهقان)، مژگان عمادی (حدود ۳۵)، یکتا فهندژ (حدود ۳۱)، نورا فلّاح (فرزند ۱۸ سالۀ خانم فائزه تشکّر (فلّاح)، مژده فلّاح (حدود ۳۰)، سام جابری (حدود ۵۰)، سینا ساریخانی (۳۰)، فائزه تشکّر (فلّاح) (حدود ۴۰)، پیام تسلیمی (حدود ۴۵)
افراد زیر متعاقباً پس از بازجویی آزاد شدند: خانم ژینوس فنائیان (دهقان)، ژنا دهقان، فائزه تشکّر (فلّاح)، نورا فلّاح
هم چنین مشخص شده افراد زیر که هنگام یورش‌ها حاضر نبوده‌اند، احضار شده‌اند تا خود را به مقامات معرّفی نمایند: فرید عمادی (شوهر خانم مژده فلّاح)، رزیتا اسلامی (همسر آقای فرشید یزدانی)، ایمان رحمت پناه خان، فرشید یزدانی
در ۱۴ بهمن خانه‌های خانم ماندانا کمالی، خانم طاهره نوروزی، سیما سپتو نیز مورد بازرسی قرار گرفت.
پس از گذشت ۲۴ روز از بازداشت‌های قبلی در ۴ اسفند نیروهای امنیتی هومن زارعی، شهروند بهایی را در محل کار خود بازداشت و به بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ منتقل کردند.
در طی این سه هفته بستگان بازداشت شدگان با مراجعه به دادسرای انقلاب، دادگستری استان فارس، دفتر امام جمعه، ستاد خبری، شورای تامین امنیت، دایره حقوق شهر وندی هیچ گونه جواب قانونی دال بر اتهام بازداشت شدگان، شماره پرونده و نام دادیار از مسئولین دریافت نکرده‌اند و با بی‌اعتنایی و در پارهای موارد بی‌احترامی مواجهه شدند.
در طی سه هفته گذشته نه تنها هیچگونه اطلاعی از آنان در دست نیست بلکه از ورود خانوادهٔ نگران آنان به دادسرای انقلاب اسلامی شیراز جهت پی گیری وضعیت پرونده و اتهام عزیزانشان ممانعت به عمل می‌آید و بدین وسیله آنان را از حداقل حقوق قانونی خود و حتی سؤال از مسئولین، محروم می‌نمایند.
نگرانی شدید نسبت به وضعیت سلامتی آقای پیام تسلیمی، یکی از بازداشت شدگان روز ۱۴ بهمن به علت ابتلاء به سرطان تیروئید و لزوم استفاده از داروی تخصصی با دوز متغییر و تحت نظر پزشک متخصص وجود دارد، در حالیکه از‌‌ همان ابتدا خانوادهٔ جناب تسلیمی، با ارائهٔ پروندهٔ پزشکی ایشان و نظر پزشک متخصص؛ مسئولین را از وضعیت جسمانی و خطرات شدید احتمالی با خبر ساخته‌اند.
مشکلات نگهداری از فرزند ۲ سالهٔ بی‌قرار مادر و پدر در بند؛ فرید عمادی و مژده فلاح نه تنها دغدغه مسئولین نمی‌باشد بلکه با بی‌اعتنائی و بی‌توجهی و ممانعت از ورود خانواده‌ها حاضر به شنیدن سؤالات قانونی نبوده، خود را حتی ملزم به پاسخگوئی بر طبق قانون نیز نمی‌دانند. و در تاریخ ۹/۱۲/۱۳۹۰ به اطلاعات که مراجعه شد و از بیماری فرزند این ۲تن گفته شد در جواب گفتند اگر مشکل در نگهداریش دارید آن را به پیش مادرش بیاورید.

احضار راشین صابری، شهروند بهایی به اداره اطلاعات تبریز

خبرگزاری هرانا –  روز یکشنبه ۲۲ تیر همزمان با بازداشت شبنم عیسی خانی ماموران امنیتی منزل راشین صابری را نیز بازرسی و وی را احضار کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ماموران امنیتی در قالب پست چی وارد منزل این شهروند بهایی شده و ضمن تفتیش قرار داده آن، کتب مذهبی و حتی شمایل و کتابهای دعا و لب تاپ وی را ضبط کردند.
ماموران سپس برگه احضاریه جهت بازجویی در روز سه شنبه را به دست وی دادند.

Friday

من امروز کجام و تو امروز کجایی

تقدیم به یاران، اساتید آنلاین،زندانیان بیگناه دربند،خانواده های عزیز رضوانی و مودی و خانواده های وابسته به این عزیزان

بیادبود و بزرگداشت عزیزانی که در جمع ما نیستند

تقدیم به خانواده های محترم شاهسوندی ، مقبل ، ربانی ،رضوانی ،امیرکیا و خانواده های محترم یاران وهمه مسجونین در بند

مرو ای دوست -هیلا صدیقی

سرزمینم خاک افسونگر دل خاورمیانه

نام تو تاریخ تو مردان کویت جاودانه
من زن ایرانی ام ایرانی از جنس تن تو
هم صبور و هم غیورم طفلی از آبستن تو
من زن ایرانی ام همسایه و هم نسل شیرین
خواهر تهمینه و هم قصه ی پوران و پروین
من زن ایرانی ام اهل تمدن زاده پارس
مثل دریا می‌خروشم من خلیج‌ام تا ابد فارس
من زن ایرانی ام یک چشمه شرم ناب دارم
قد صدها سد سیوند پشت چشمم آب دارم
من زن ایرانیم می سازمت با خشت جانم
میزنم تا سقف تو صدها ستون با استخوانم
من زن ایرانی ام ایرانی از جنس تن تو
هم صبور و هم غیورم طفلی از آبستن تو ...

به نيّت شِفاى همه ى مريضها

شبنم عیسی خانی، شهروند بهایی در تبریز بازداشت شد

خبرگزاری هرانا – شبنم عیسی خانی، شهروند بهایی ساکن تبریز روز یکشنبه ساعت ۱۱ صبح توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ماموران امنیتی، بدون اطلاع قبلی و با اعلام اینکه نامه دارید وارد منزل شده و ضمن فیلم برداری و تفتیش منزل، کلیه کتاب های مذهبی و وسایل الکترونیکی شخصی و دستگاه گیرنده ماهواره را ضبط کرده و سپس اقدام به بازداشت شبنم عیسی خانی نمودند.
نامبرده به سلول انفرادی منتقل شده است و از حق ملاقات با خانواده اش محروم است.

محکومیت یک شهروند بهایی به زندان و تبعید

خبرگزاری هرانا – دادگاه انقلاب اهواز شمیم روحانی، از شهروندان بهایی را به یک سال زندان و تبعید از استان خوزستان محکوم کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادگاه انقلاب اهواز یک شهروند بهایی به نام «شمیم روحانی» را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در تشکیلات مذهبی بهایی» به یک سال حبس تعزیری و پس از آن تبعید از استان خوزستان محکوم کرده است.
گفتنی است، در حکم صادره مدت تبعید ذکر نشده و معلوم نیست این شهروند بهایی خوزستانی برای چه مدت باید نفی بلد را تحمل نماید.
قابل ذکر است شمیم روحانی در آبان ماه سال ۱۳۹۲ بازداشت و پس از چند ماه به قید وثیقه آزاد شد و حکم مزبور بر اساس همین پرونده صادر شده است.

Thursday

بازداشت سه شهروند بهایی در مشهد

خبرگزاری هرانا – سه شهروند بهایی ساکن مشهد، روز دوشنبه از سوی نیروهای امنیتی این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، غروب روز دوشنبه ۱۲ خرداد ماه ماموران اداره اطلاعات مشهد به یک جلسه مذهبی شهروندان بهایی مراجعه کرده و پس از تعطیل کردن جلسه مزبور، به تفتیش منزل و ضبط کتب مذهبی پرداختند.
ماموران هنگام خروج از محل، سه تن از شهروندان بهایی به نام های “دری امری”، “می خلوصی” و “شایان تفضلی” را هم بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل کردند.
ماموران سپس به منازل بازداشت شدگان مراجعه کرده و تا حوالی نیمه شب به بازرسی منازل بازداشت شدگان پرداختند و پس از ضبط کامپیوتر، کتب و عکس های مذهبی، محل را ترک نمودند.

Baha'i

۱۵شهروند بهایی در دادگاه انقلاب شیراز به زندان محکوم شدند

کیل 15 تن از بهاییان متهم به جرائم امنیتی از صدور احکام موکلان خود خبر داد.
گیتی پورفاضل در گفتگو با خبرنگار ایلنا از صدور حکم 15 بهایی متهم به جرائم امنیتی در دادگاه انقلاب شیراز خبرداد و گفت: احکام این پرونده به رویت همکارم رسیده است که طبق گفته وی برای 4 متهم خانم این پرونده، قاضی رسیدگی کننده حکم یک و نیم سال حبس آنان را به مدت 5 سال تعلیق کرده است.
وکیل 15 تن بهایی متهم جرائم امنیتی در مورد 11 متهم باقی مانده این پرونده نیز گفت: 4 تن از این افراد به تشخیص دادگاه فعالیت مستمر علیه امنیت کشور داشتند به سه ونیم سال حبس تعزیری و 7 متهم دیگر نیز هر یک به 20 ماه حبس محکوم شده اند که حتما در مهلت قانونی نسبت به حکم دادگاه بعدی اعتراض کرده و امیدوارم قاضی رسیدگی کننده به پرونده نسبت به احکام دادگاه بدوی تجدید نظر و میزان مجازات را تخفیف دهد.
پورفاضل که وکالت سراج‌الدین میردامادی را نیز برعهده دارد،‌گفت:‌ پیش از این قرار بود پرونده موکلم به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت در 11 مردادماه رسیدگی شود اما اخیرا قاضی صلواتی رییس شعیه 15 دادگاه انقلاب اسلامی موافقت کرده تا این پرونده در 30 تیرماه رسیدگی شود.


این وکیل دادگستری که وکالت مسیح علی نژاد را نیز بر عهده گرفته است گفت که روز گذشته شکایت خود از صداوسیما و وحید یامین‌پور را در دادسرا به ثبت رسانده است.