Monday

روزه در آئین بهائی Fasting on Baha'i faith

روزه در آئین بهائی Fasting on Baha'i faith

مفاهيم اصولى و انسانى ( روحانى ) روزه - نو روز - انقطاع و مرگ - حساد...

روز های بخشش و ایام روزه بهائیان

نجاست یا پاکی بهاییان؛ بهانه ای برای حذف


نجاست یا پاکی بهاییان؛ بهانه ای برای حذف

نظام الدین میثاقی
در هفته ای که گذشت، عباس رمضانی پور، امام جمعه رفسنجان، پیروان آیین بهایی را نجس خواند، هر گونه خرید و فروش با ایشان را حرام دانست، و از جانب "مردم" خواهان اخراج همگی پیروان این "فرقه گمراه" از رفسنجان شد. پیش از آن، فاضل میبدی، روحانی نو اندیش، در بلاگ میهمان ایران وایر، بهاییان را پاک دانسته بود و مطلق انسان را، صرف نظر از اعتقادش، مشمول این قاعده. فاضل میبدی نوشته بود آیت الله صانعی و جناتی هم چنین باوری دارند و از ضرورت حقوق برابر شهروندی سخن گفت.
چنین سخنان التهابی از یک روحانی در مورد بهاییان و عوام پسند جلوه دادن کلام با نسبت دادنش به "خواسته به حق مردم" تازگی ندارد.  آیت الله خامنه ای، مرجع تقلید و رهبر جمهوری اسلامی، نیز در پاسخ به استفتایی در مورد بهاییان گفته "جمیع افراد فرقه ضاله بهائی محکوم به کفر و نجاست هستند و از غذا و سایر چیزهایی که با رطوبت مسری در تماس با آنها بوده است باید اجتناب کرد و بر مومنین واجب است که با حیله و فسادگری این فرقه گمراه مقابله کنند." 
در استفتایی دیگر، رهبر جمهوری اسلامی "پدرانه" اندرز می دهد که "آنها [بهاییان] نجس و دشمن دین و ایمان شما هستند پس فرزندان عزیزم جدا از آنها بپرهیزید." رهبر جمهوری اسلامی هم منویات خود را غالبا مردمی می داند و مثلا در مورد برنامه هسته ای گفته که "مردم" زیر بار ننگ سازش با آمریکا نمی روند.  آیت الله نوری همدانی نیز هم صدا با روحانیون "کهنه اندیش"، همه بهاییان را نجس می شمارد و حتی ازدواج ایشان با مسلمانان را به رسمیت نمی شناسد و فرزندان چنین وصلتی را نا مشروع می داند.
فاضل لنگرانی، بهاییان و غذایشان را نجس می داند اما در معامله با ایشان ایرادی نمی بیند مگر آنکه چنین معامله ای باعث ترویج مذهب آنها یا تضعیف مسلمین باشد. آیت الله مکارم شیرازی هم، بدون استفاده از واژه نجس، هر گونه رابطه با بهاییان را حرام می داند مگر آنکه امید ارشاد و هدایت آنها به اسلام وجود داشته باشد.  آیات الله خمینی، تبریزی، بهجت، و صافی گلپایگانی هم همگی بهاییان را نجس خوانده اند و هر گونه رابطه با آنان را حرام شمرده اند.
امامان جمعه و روحانیون با چنین سخنان به ظاهر فقهی و "مردمی" و به باطن آتشین از منابر برای دگر اندیشان نفرت پراکنی می کنند و پیروان خود را، در لباس نهی از منکر و امر به معروف و ثواب، تهییج به دیگر آزاری، دیگر گریزی، و یا حتی دیگر کشی می کنند.  پدیده اسید پاشی و چاقو کشی برای کم حجابان در خیابان ها، آزار و اذیت هم میهنان اهل سنت در مسجد ها، آزار دراویش و اهل حق، و آزار بهاییان از پلمپ کردن محل کسب، آزار کودکان بهاییان در مدارس، محروم کردن از تحصیل، هجوم به منازل و نوشتن دشنام های ناشایسته با اسپری بر درهای خانه هایشان تا ربودن و کشتن همگی می تواند زاییده یک جنبش سازمان یافته باشد که از منابر تا رسانه های غیر مستقل یک هدف دارد و آن ارعاب دگراندیشان، دگرپوشان، و دگرباشان است. این جنبش سازمان یافته سیاست کنونی جمهوری اسلامی است که اجرا می شود، چه در نهادهای دولتی و رسمی آن و چه به دست عوام تهییج شده در کوچه ها و خیابان ها.
از این روست که اگر یک روحانی بهایی را نجس بداند و دیگری پاک، این دو کلام، در اذهان پیروان "غیور" و "همیشه در صحنه"، یک دیگر را ملغی نمی کند. با این که این قدم روحانیون نو اندیش بسیار سزاوار تقدیر و سرشار از شهامت و جسارت است، این گروه در عمل به حاشیه رانده شده اند و آنچه که می گویند در ایران بازتاب رسانه ای ندارد و تنها در رسانه های برون مرزی و شبکه های اجتماعی دیده می شود.
ایشان حتی مورد تهدید یا سرزنش کهنه اندیشان قرار می گیرند و صدایشان در هیاهوی فتواهای تفرقه انگیز مجتهدان و مراجع صاحب رساله گم می شود. مرحوم آیت الله منتظری، فاضل میبدی، معصومی تهرانی، و چند نو اندیش دیگر بهاییان را در حقوق شهروندی با دیگران برابر می دانند.  اما شرایط فعلی ایران چنین رقم خورده که با نجس خواندن این اقلیت، بهاییان را از انسانیت و شهروندی تقلیل درجه دهند، حقوق حقه ایشان را پایمال کنند، و با ترفند های مستقیم و غیر مستقیم صدای بهاییان را، همچون روحانیون نو اندیش، در جامعه مدنی ایران رخت سکوت بپوشانند.

ک زوج بهایی دیگر روانه‌ زندان شده‌اند

مادر این زوج بهایی ضمن رد اتهامات واردشده به فرزند و دامادش، دلیل بازداشت آن‌ها را ابراز کردن علنی مذهبش و شرکت در جلسات دعا و نیایش آیین بهایی اعلام کرده و گفته است: «دخترم حالش خوب است خدا را شکر. در بند زنان زندان اوین هشت نفر بهایی دیگر هم هستند و تنها نیست. حرف دیگری ندارم. ملال دیگری هم نیست. می‌گذرد.»

نقض دائم حقوق بهاییان در ایران

از دوران پهلوی دوم تا عصر حاضر، بهاییان بزرگ‌ترین اقلیت دینی در ایران به شمار می‌روند (آمار‌ها به سکونت ۳۰۰ هزار شهروند بهایی در ایران اشاره دارند). هر چند تعداد پیروان آیین بهایی از کثرت جمعیت بالایی نسبت به سایر ادیان در ایران برخوردار هستند اما همواره با نقض حقوق شهروندی مواجه بوده‌اند.
اخراج شهروندان بهایی از محل کار، نشر کتب و پخش سخنرانی‌های توهین‌آمیز از منابر و رادیو علیه آن‌ها بدون اجازه پاسخگویی از جانب بهاییان، تخریب یک مکان‌ مذهبی در تهران و …، از جمله موارد نقض حقوق بهاییان در دوران پهلوی دوم بوده است.
bahai+graffiti
پس از تاسیس حکومت اسلامی در ایران اما بهاییان با شدید‌ترین موارد نقض حقوق بشر مواجه شدند و رفتار حکومت ایران با شهروندان بهایی، فقط  به نقض چند مورد از حقوق شهروندان محدود نماند و شرایط به گونه‌ای پیش رفت که نشان داد حاکمیت جدید ایران قصد سرکوب کامل و از بین بردن بهاییان کشور را دارد.
هر چند از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بازداشت، اخراج، تخریب و مصادره اماکن مذهبی پیروان آیین بهایی آغاز شد، اما عدم شناخته شدن دین بهایی به عنوان اقلیت دینی در قانون اساسی جمهوری اسلامی موجب شد تا حکومت و نهاد‌ها و افراد نزدیک به آن، در ۳۷ سال گذشته، خود را در اِعمال هر گونه فشار و آزاری بر شهروندان بهایی محق بدانند و پاسخگوی نهاد‌ها و مراجع قانونی‌ هم نباشند.
به زعم حاکمیت به دلیل رسمیت نیافتن آیین بهایی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، فردی به عنوان شهروند بهایی در ایران شناخته نمی‌شود و فقط لطف و عطوفت اسلامی حکومت است که اجازه داده ایرانیانی خود را بهایی بنامند و به این نام در محدوده جغرافیایی ایران زندگی کنند.
این سخن که بارها از سوی سخنگویان جمهوری اسلامی گفته و شنیده شده است، در واقع پایه و توجیه کننده هر گونه آزار و فشاری بوده که در این سال‌ها بر شهروندان بهایی ایران وارد شده است.
بر این اساس، یک شهروند بهایی در ایران شهروند درجه سه هم محسوب نمی‌شود و پیروان آیین بهایی در ایران مستحق هر نوع محرومیت و آزاری هستند و حق هر گونه داد‌‌خواهی و اعاده حق و حیثیت از ایشان سلب شده است.

بهاییان و حقوق بشر

جمهوری اسلامی ایران یکی از امضا‌کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های بین‌المللی است اما بی‌توجه به تعهدات بین‌المللی همچنان به نقض گسترده و آشکار حقوق شهروندان بهایی اقدام می‌کند. طبق بندهای ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر شخص حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهره‌مند شود.
همچنین در بند یک ماده ۱۹ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی عنوان شده که هیچ فردی را نمی‌توان به واسطه عقایدش مورد محرومیت و مزاحمت قرار داد.
به شهروندان بهایی در ایران اما اجازه تحصیل در دانشگاه‌های ایران داده نمی‌شود. هیچ شهروند بهایی امکان پیشرفت در زمینه‌های علمی، هنری و ورزشی ندارد. در اواخر دهه ۵۰ خورشیدی، کلیه بهاییان از مراکز و اداره‌های دولتی اخراج شدند و این تبعیض هم‌چنان وجود دارد. از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی در ایران صدها شهروند بهایی به اتهام‌های عقیدتی بازداشت و بیش از ۲۰۰ نفر به جوخه اعدام سپرده شدند.
بند یک ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی به روشنی بیان می‌کند که هر انسان از حق آزادی انتخاب مذهب و اعتقادات خویش برخوردار است. همچنین ابراز مذهب و اعتقاد و انجام مراسم مذهبی از حقوق مسلم بشر شناخته شده است.
کلیه اماکن مذهبی بهاییان اما مصادره یا تخریب شده‌اند. گورستان‌های بهایی را تخریب یا به نقاط دورافتاده و صعب‌العبور منتقل کرده‌اند.
Semnan cemetery
در ماه‌های گذشته، ده‌ها محل کسب بهاییان به دلیل تعطیل کردن در روزهای مذهبی آیین بهایی، پلمپ شدند. در سال‌های اخیر هم تعداد زیادی از شهروندان بهایی به واسطه ابراز عقیده، متهم به تبلیغ علیه نظام و محکوم به حبس شده‌اند.
بانی دوگال (نماینده ارشد جامعه جهانی بهایی در سازمان ملل) با اشاره به تداوم نقض حقوق شهروندان بهایی در دولت حسن روحانی می‌گوید: «نقض حقوق بشر در ایران متاسفانه به‌طور بی‌وقفه‌ای از زمان به قدرت رسیدن آقای روحانی در جریان بوده و با دستگیری‌های مستمر و بستن مغازه‌ها کاملا قابل مشاهده است.»
خانم دوگال همچنین می‌گوید: «مشخص نیست تا چه زمانی بهاییان باید در ایران مورد تبعیض قرار بگیرند، اجازه اشتغال و تحصیل از آن‌ها سلب شود و حتی نتوانند اجساد درگذشتگان خود را بدون هراس دفن کنند.»
دفتر جامعه جهانی بهایی در مقر سازمان ملل متحد، بار‌ها درخواست دیدار با نمایندگان جمهوری اسلامی کرده اما ایشان فقط در صورتی حاضر به ملاقات هستند که موضوع گفت‌وگو، بهاییان ایران نباشند (به نقل از سخنگویان جامعه جهانی بهایی).
در سه دهه گذشته، جمهوری اسلامی بارها و بارها از سوی مجامع بین‌المللی و حقوق بشری در مورد نقض حقوق شهروندان بهایی مورد عتاب و سرزنش قرارگرفته است (قطعنامه کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت ایران به نقض حقوق شهروندان و ابراز نگرانی اعضای پارلمان اروپا از سرکوب اقتصادی بهاییان، آخرین این موارد هستند) اما حکومت ایران همواره این موضوع را انکار کرده است.
در سال‌های اخیر، تنها پاسخ حکومت ایران در زمینه نقض حقوق شهروندان بهایی، رعایت حقوق بشر اسلامی در مورد بهاییان بوده است که حقوق بشر اسلامی، چیزی نیست جز حق زیستن در ایران برای ایرانیانی که پیرو دین بهایی هستند، بدون برخورداری از هر گونه حق شهروندی نظیر تحصیل، اشتغال و آزادی بیان.